ازدواج اجباری

ازدواج اجباری


پارت 11


ویو تهیونگ


بعد از خرید برای سریون بستنی خریدم و راه افتادیم سمت خونه ی اقای جئون سریون رو رسوندم و یکم با اقای جئون صحبت کردیم و اومدم بیرون به سمت خونه راه افتادم هنگام رانندگی یه گربه سفید کوچولو موچولو دیدم که وسط خیابون افتاده بود خیلی کوچولو بود انگاری پاش زخمی بود دل براش سوخت از ماشین پیاده شدم و به سمتش رفتم خیلی ناز بود با اون چشمای گنده و خوشگلش حتما ا.ت اون رو میخواد گربه رو برداشتم و رفتم سمت ماشین سوار ماشین شدم و به سمت دامپزشکی حرکت کردم به دامپزشکی رسیدم دکتر پاش رو باند پیچی کرد و گفت چند روزی نباد راه بره و یه امپول ضد ویروس بهش زد و گفت باید مرافبش باشم بعد از دامپزشکی روندم سمت فروشگاه برای گربه غذا خریدم و برای ا.ت خوراکی خریدم چون اگه ببینه برای گربه غذا خریدم و برای اون خوراکی نخریدم میکشتم به سمت خونه رفتم وقتی رفتم داخل خونه دنبال ا.ت گشتم ولی نبود
که صدام زد:هوویی داداشی مگه کوری نمیبینی اینجام؟
تهیونگ:سلام شیطون داداشی چرا حالت خراب انگار بد جور تو فکر بودی
ا.ت:سلام بعدشم به تو ربطی نداره که چرا حالم خرابه
تهیونگ:بازم انگار سیمات قاطی کرده(خنده)
ا.ت:مامان نگاش کن این رو!
مامان ا.ت:تهیونگ اینقدر خواهرت رو اذیت نکن مگه چی میشه
تهیونگ:من که کاری نکردم راستی ا.ت برو داخل ماشین یه گربه داخل ماشینه برش دار ولی حواست باشه که به پاش صدمه نزنی
ا.ت:بازم دروغ!
تهیونگ:مگه مجبورم دروغ بگم برو نگاه من تا باور کنی درضمن برات خوراکی خریدم به گربه هم غذا بده
ا.ت:باشه داداشی جونم(خر ذوق)
رفت گونه ی تهیونگ رو بوسید و مثل گربه ها رفت به سمت ماشین


پایان ویو تهیونگ


ویو ا.ت


وقتی تهیونگ گفت گربه اورده خر ذوق شدم رفتم سمت ماشین یه پیشی ناز سفید داخل ماشین بود پاش رو باند پیچی کرده بودن انگاری صدمه دیده بود رو برداشتم بارون میومد کیسه خوراکی رو برداشتم و پیشی رو تو بغلم گرفتم و رفتم داخل به تهیونگ گفتم
ا.ت:این رو کجا پیدا کردی
تهیونگ:داخل خیابون بود
ا.ت:اها انگار یونتان هم همبازی پیدا کرد
تهیونگ:هم بازی چیه؟براش زن گرفتم راستی یونتان کجاست؟
ا.ت:اوناهاش داره میاد(یونتان دوید سمت تهیونگ و بغلش کرد)
تهیونگ:بابایی کجا رفته بودی ها


بچه ها برم شام بخورم بای لایک ها 10تا
دیدگاه ها (۱۱)

ازدواج اجباری

ازدواج اجباری پارت13ویو ا.ت وقتی لباس رو دیدم خیلی پوشیده بو...

سلام بچه ها یه پیج فیک نویس به من معرفی کنید ممنون میشم و من...

ازدواج اجباری پارت 10ویو سریون تهیونگ:بریم به سوی پاساژسریون...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

فیک مافیای سیاه من part 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط