تو مال منی ۱۳ ق ۲
+کوک داشت نامحسوس به خودش لعنت میفرستاد که چرا گذاشته ا/ت بره که انقد دیر بیاد
ایندفعه نه به خاطر اون شخص فقط به خاطر اینکه نگران بود بلایی سر ا/ت نیاد
با صدای در سریع از پشت پنجره کنار رفتم و ترسم از بین رفت
=ا/ت ترسو درو زد و با صدای کوک رفت تو
×س...سلام آقا
+توضیح بده تا الان کجا بودی!؟
×عااااااممممم...عممممم پیش..پیش دوستام
+من خیلی واضح گفتم تا دیر وقت بیرون نمون
×معذرت میخوام
+معذرت میخوای " برای ثانیهای بیخیال غرورش شد و گفت: نگران شدم این ساعت بلایی سرت بیارن
ا/ت دهنش باز موند و نتونست چیزی بگه..
داشت از ذوق کف بالا میآورد
جیغش و توی دلش خفه کرد و گفت: بله ببخشید..
#𝒑𝒂𝒓𝒕_13
#𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏
ꨄ︎ #تو_مال_منی ꨄ︎
✯
ایندفعه نه به خاطر اون شخص فقط به خاطر اینکه نگران بود بلایی سر ا/ت نیاد
با صدای در سریع از پشت پنجره کنار رفتم و ترسم از بین رفت
=ا/ت ترسو درو زد و با صدای کوک رفت تو
×س...سلام آقا
+توضیح بده تا الان کجا بودی!؟
×عااااااممممم...عممممم پیش..پیش دوستام
+من خیلی واضح گفتم تا دیر وقت بیرون نمون
×معذرت میخوام
+معذرت میخوای " برای ثانیهای بیخیال غرورش شد و گفت: نگران شدم این ساعت بلایی سرت بیارن
ا/ت دهنش باز موند و نتونست چیزی بگه..
داشت از ذوق کف بالا میآورد
جیغش و توی دلش خفه کرد و گفت: بله ببخشید..
#𝒑𝒂𝒓𝒕_13
#𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏
ꨄ︎ #تو_مال_منی ꨄ︎
✯
۲۰.۷k
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.