part

#part_3
#رها
با صدای نازی از خواب پاشدم
نازی-هویییییی رهااااااا
رها-مرگ چته؟
نازی-بسه دیگه چقدر میخوابی؟
رها-زر نزن بزار بخوابم
نازی-گوه نخور پاشو دیگه
پتو رو از روم کشید منم پشت کردم بهش تا بخوابم که یهو
چنان لگدی بهم زد که ستون فقراتم از وسط جر خورد
رها-چته وحشی ناقصم کردی
نازی-حقته پاشو دیگه بسته
بزور از جام بلند شدم و چشم بسته به سمت دستشویی رفتم
وقتی اومدم بیرون خونه خلوت بود
نه مامان بود نه بابا
پس اینا کوشن؟
حتما سر قضیه دیشب دعواشون شده
نگاه رها همش تقصیر توعه
به من چه میخواستن دعوا نکنن....واال ._.
به سمت اتاقم رفتم که دیدم نازی سرش تو گوشیشه
رها-هویییییی انگل اجتماع باز داری مخ کدوم بدبختیو میزنی؟
نازی-ببند بابا بپوش بریم
رها-کجا؟
نازی-سر قبر من
رها-عه به سالمتی مردی؟
نازی-بیا همه رفیق دارن ماهم رفیق داریم....پاشو بریم یه دوری بزنیم انقدر تو خونه موندم افسردگی پس از زایمان گرفتم
رها-تو کی زاییدی که افسردگیشم گرفتی؟
نازی چپ چپ نگام کرد
نازی-میری لباستو میپوشی یا مگس کشو تبدیل به رها کش کنم
رها-باشه بابا شبیه مارمولک نگام نکن پشمام کز خورد
اول باندمو بستم بعدم یه هودی و شلوار زاپ دار مشکی پوشیدم
تیپم پسرونه بود مثل همیشه
با یاد اوری دیشب یه اخم نشست رو پیشونیم
اما سعی کردم با نگاه کردن به قیافه ضایع نازی بخندم و دیشبمو فراموش کنم
#شکلات_تلخ
دیدگاه ها (۰)

#part_4 #رها رو نیمکت پارک نشسته بودم و به آدما نگاه میکردم ...

#part_5 #رها رها-نترس کچلم شم از تو خوشگترم پس نمیترشم هی خد...

#part_2 #رها شاید اگه ایران به دنیا میومدم این مشکالتو نداش...

#part_1 #رها با صدای داد بابا از ترس مو به تنم سیخ شد بابا-م...

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩³⁵پوکر فیس نگام کرد: ععع واقعا....... انیشت...

زندگی با خنده (ادامه مسافرت با خنگولا)با درسا به سمت ماشین ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط