اولین بوسه

اولین بوسه …

به درخواست دوست پسرت امروز باهاش قرار داشتی دقیق نمیدونستی قراره کجا برین اما حسابی براش ذوق داشتی ..
این اولین قرارتون بعد آلبوم جدیدش بود و خب از آخرین باری که میدیدیش خیلی می گذشت و حسابی دلتنگش شده بودی ..
الان آماده بودی و در آخر با ورداشتن چتری مشکی رنگ از خونه خارج شدی ..
بارون می بارید و هوا کمی سرد بود .. پس سریعا سوار تاکسی شدی … ذوق تموم وجودت رو فرا گرفته بود و میتونستی پمپاژ شدن خون رو از قلبت حس کنی … مشغول دیدن درخت ها و خیابون های شهر بودی که با ایستادن ماشین و صدای راننده متوجه شدی که به مقصد رسیدی … بعد از تشکر از راننده ماشین رو ترک کردی و آروم به سمت کافه ای کوچیک و دنج که گوشه ای از خیابون قرار داشت قدم ورداشتی … بعد از باز شدن در گرمایی آرامش بخش به صورتت بر خورد کرد .. با دیدن فرد مورده نظرت سریعا به سمتش رفتی و محکم خودت و تو بغلش انداختی …
_ خیلی دلم برات تنگ شده بود کوچولو
+ منم همینطور خیلی زیاد
کمی خندید و ادامه داد
_ پس میخام دلتنگیم رو تا حدی بر طرف کنم
ازش کمی فاصله گرفتی و متعجب نگاهش کردی ، بهت فرصتی برای مطرح کردن سوالت نداد و آروم لب های نرمش رو روی لب های قرمز رنگت قرار داد …
این اولین بوسه تون بود پس با بستن چشمات نهایت لذت رو بردی … بعد از جدا شدنتون چان گفت :
_ این لذت بخش ترین حس تو دنیاس .. بوسیدن تو توی کافه ای دنج کناره شومینه و همچنین تماشای بارون … به اندازه تک تک این لحظه ها عاشقتم کیم ا.ت

The end ….

#استری کیدز
#چان
#سناریو
#تکپارتی
دیدگاه ها (۲)

وقتی روت غیرتی میشن ..چان : تو و چان به مراسم ماما دعوت شده ...

سناریولینو : با اصرار زیادت لینو قبول کرد تا با هم به بار بر...

اخرین دیدار به عنوان یک دوست …ساعت حدود ۲ بعد از ظهر بود ، ب...

مشکلی نیس کوچولو امشب مطمئن میشم که لحظه لحظه اتفاقات رو یادت بمونه ..

تکپارتی یدونه نینی داریم …دوباره نگاهی کردی تا از کامل بودن ...

میان دو نگاه

تکپارتی بهم حسودیت نمیشه ؟ توی حیات ،خلوت دنج و نسبتا کوچیک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط