عشق واقعی

(عشق واقعی)

پارت ۶

& عزیزم من دیگه باید برم

*کجا؟

&سرکارم برم شرکتم کار دارم

* باشه عشقم زود بیا

از زبون ۱/ت:

چند ساعت بعد تهیونگ بهم زنگ زد گفت بیا پایین با ماشین بریم بیرون آماده سدم یه شلوار لی میشکی کشاد و یه نیم تنه مشکی پوشیدم موهامو شونه کردم یه گیر زدمو رفتم پایین

& سلام عشقم

*سلام ددی

بعد لبامو بوسید و رفتیم تو ماشین من رو پاهاش بودم و منو گرفته بود بعد پیاده شدیم رفیتم قدم زدیم

(تهیونگ میخواست پیشناهاد ازدواج بده)

& ۱/ت با ازدواج میکنی

داشتم از ذوق میمردم

* بلههههههههه(ذوق مرگ)

بعد لبا همو بوسیدمو منو بغل گرفتو دوباره گذاشت زمین

چند دقیقه بعد:

رفتیم رستوران

& عزیزم چی میخوری

* من .......... میخورم

& پس منم همونو میخورم

اومدیم خونه رفتم تو اتاق

& از امشب به بعد میای تو اتاق من میخوابی عسلم

* باشه

بعد دست همو گرفتیم منو پرت کرد تو تخت و لبامو محکم بوسید و محکممم بغلم کرد تا خوابمون برد

................
دیدگاه ها (۳)

(عشق واقعی)پارت ۷ از زبون ۱/ت:تهیونگ دیشب خیلی رفتارش با من ...

(عشق واقعی)پارت ۵از زبون ۱/ت:پاشدم از تخت تهیونگ هم رفت تا م...

(عشق واقعی)پارت ۴از زبون ۱/ت:رفتم تو اتاقم خیلی ذوق داشتم سر...

تکپارتی اسمات از تهیونگ و جونگکوک و ا،ت ا،ت ویوسلام من ا،تم ...

عشق رمانتیک من ❤😎پارت ۲۷که یهو گوشی و قاپید و گفتتهیونگ: منو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط