"وقتی عاشق مربیم شدم"
"وقتی عاشق مربیم شدم"
پارت ⑨
'ویو کوک'
رفتم سریع رو تخت خواب دیدم یکی کنارمه تاریک بود فک کردم تهیونگه بخاطره دعوایی که امروز باهاش کردم یکم ناراحت بودم بخاطره همین سفت بغلش کردمو. گفت ببخشید پسر امرو زیاد سرت داد زدم ببخشید
.
.
.
.
.
.
(ساعت10 صب)
ویو ا/ت نور میخورد به چشم کم کم چشامو باز کردم که...... او خدایه من نباید اینجوری باشه با صورت مربی کوک. مواجه شدم همین جوری بهش زل زده بودم چون خیلی منو. محکم بغل کرده بود خیلی بهش نزدیک بودم و حتی پیراهن نپوشیده بودددد
که دیدم کم کم بیدار داره میشه میدونستم اگه ببینه بیدارم سرم داد میزنه پس خودمو زدم به خواب
.
.
.
.
.
'ویو کوک'
از خواب بیدار شدم برگشتم تا تهیونگو بیدار کنم که ا/تو دیدم چی اون اینجا چیکار میکرد. اون لحظه اصن فکرم به این نبود که اینجا چیکار میکرد فقط به این فک میکردم که چقد ناز خوابیده. تاره موهایی که رو صورتش افتاده بودو اروم زدم کنار و لبخند ملیحی زدم و ارم از کنارش بلند شدم تا منو دید خجالت نکشه
.
.
.
.
.
لایک.
کامنت فراموش نشه کیوتا. یکم انرژی بدین چیه انقد کم کم. لایک میکنین
پارت ⑨
'ویو کوک'
رفتم سریع رو تخت خواب دیدم یکی کنارمه تاریک بود فک کردم تهیونگه بخاطره دعوایی که امروز باهاش کردم یکم ناراحت بودم بخاطره همین سفت بغلش کردمو. گفت ببخشید پسر امرو زیاد سرت داد زدم ببخشید
.
.
.
.
.
.
(ساعت10 صب)
ویو ا/ت نور میخورد به چشم کم کم چشامو باز کردم که...... او خدایه من نباید اینجوری باشه با صورت مربی کوک. مواجه شدم همین جوری بهش زل زده بودم چون خیلی منو. محکم بغل کرده بود خیلی بهش نزدیک بودم و حتی پیراهن نپوشیده بودددد
که دیدم کم کم بیدار داره میشه میدونستم اگه ببینه بیدارم سرم داد میزنه پس خودمو زدم به خواب
.
.
.
.
.
'ویو کوک'
از خواب بیدار شدم برگشتم تا تهیونگو بیدار کنم که ا/تو دیدم چی اون اینجا چیکار میکرد. اون لحظه اصن فکرم به این نبود که اینجا چیکار میکرد فقط به این فک میکردم که چقد ناز خوابیده. تاره موهایی که رو صورتش افتاده بودو اروم زدم کنار و لبخند ملیحی زدم و ارم از کنارش بلند شدم تا منو دید خجالت نکشه
.
.
.
.
.
لایک.
کامنت فراموش نشه کیوتا. یکم انرژی بدین چیه انقد کم کم. لایک میکنین
۸.۸k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.