عشق طلسم شده من
عشق طلسم شده من
کیومری:داشتن با تعجب بهش نگاه میکردم این چرا همچین میکنه چرا با قلبم بازی میکنه اون چشماش داره قلبم رو بازی میده
یونگی: داشتم بهش نگاه میکردم دارم چیکار میکنم من دوسش دارم اره مطمئنم ولی چرا انقدر سریع کلا یک ماهه شناختمش
داشتم بهش نگاه میکردم ک ی دفعه زنگ خونه ب صدا در اومد جفتمون ب خودمون اومدیم سریع از روی پام بلند شد ولی هول شده بود منم بدتر از اون
رفتم درو باز کردم با کسی که دیدم تعجب کردم
کیم سان سو:رفتم خونه یونگی اول باید برای نقشه ای ک دارم باید یونگی رو خام خودم بکنم تا بتونم بفهمن همو دوس دارن یا نه اگه نداشتن باید عاشق همدیگه بکنمشون
یونگی:سان سو تو اینجایی اما تو تو که هیچ وقت اینجا نمی اومدی چی شد
سان سو:یونگی من باید ب چیزی رو بهت بگم و باید از ی نفر بخاطر کارایی ک کردم معذرت خواهی بکنم و همین طور این کادو رو اوردم تا ازتون معذرت خواهی بکنم
فلش بک
ببین نظر اینکه الکی بری خونشون هم از دل کیومری در بیاری و ی چیزی ببری که نشون بده فک کردی این دوتا باهم ازدواج کردن
کیومری: یونگی کیه؟
سان سو: سلام ببخشید من واسه ی چیزی اومدم
کیومری: اها اها با..باش
سان سو:اجازه هست بیام تو؟
یونگی: اره بابا فککن خونه خودته
سان سو: اها راستی می یونگ گف باهم ازدواج کردید
پارت بیست و یکم🧚🏻♀💜
کیومری:داشتن با تعجب بهش نگاه میکردم این چرا همچین میکنه چرا با قلبم بازی میکنه اون چشماش داره قلبم رو بازی میده
یونگی: داشتم بهش نگاه میکردم دارم چیکار میکنم من دوسش دارم اره مطمئنم ولی چرا انقدر سریع کلا یک ماهه شناختمش
داشتم بهش نگاه میکردم ک ی دفعه زنگ خونه ب صدا در اومد جفتمون ب خودمون اومدیم سریع از روی پام بلند شد ولی هول شده بود منم بدتر از اون
رفتم درو باز کردم با کسی که دیدم تعجب کردم
کیم سان سو:رفتم خونه یونگی اول باید برای نقشه ای ک دارم باید یونگی رو خام خودم بکنم تا بتونم بفهمن همو دوس دارن یا نه اگه نداشتن باید عاشق همدیگه بکنمشون
یونگی:سان سو تو اینجایی اما تو تو که هیچ وقت اینجا نمی اومدی چی شد
سان سو:یونگی من باید ب چیزی رو بهت بگم و باید از ی نفر بخاطر کارایی ک کردم معذرت خواهی بکنم و همین طور این کادو رو اوردم تا ازتون معذرت خواهی بکنم
فلش بک
ببین نظر اینکه الکی بری خونشون هم از دل کیومری در بیاری و ی چیزی ببری که نشون بده فک کردی این دوتا باهم ازدواج کردن
کیومری: یونگی کیه؟
سان سو: سلام ببخشید من واسه ی چیزی اومدم
کیومری: اها اها با..باش
سان سو:اجازه هست بیام تو؟
یونگی: اره بابا فککن خونه خودته
سان سو: اها راستی می یونگ گف باهم ازدواج کردید
پارت بیست و یکم🧚🏻♀💜
۳۵.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.