عشق طلسم شده من
عشق طلسم شده من
یونگی:همین جوری داشتمنگاش میکردم ک یه دفعه به خودش اومد منو حل داد با دست پاچگی بلند شد
کیومری:عممم میگم واسه چی اومده بودی اتاق کارم داشتی نه کارت رو بگو
یونگی: والا من واسه ترسوندت اومدم ولی اگه دوس داری بریم صبحونه بخوریم
کیومری:اهااا بربم
بعد حرفم سریع از اتاقاومدم بیرون با دیدن میز صبحونه دهنم باز موند
یونگی:هممم نمیدونستم کدوم رو دوس داری همه رو درست کردم
کیومری:نه دستت دردنکنه همین ک شدم سربا
با گذاشتن دستش روی دهنم ساکت شدم
یونگی: دیگه همچین حرفی رو نزن
کیومری: دستشجلوی دهنم بود ولی کلش سمت جلو بود
یونگی:خب بریم دیگه من گشنمه
کیومری:اهوم بریم
بعد از خوردن صبحونه رفتم نشستم روی میز کیومری رو دیدم داره ظرف هارو میشوره هرکاری کردم خودم بشورم نزاشت
کیومری:بعد شستن ظرف ها رفتم سمت مبل ای کاش نمیرفتم
یونگی: کیومریاومد سمتم ولی پاش ب میزگیرکرد و افتاد روم
دوتا دستاش رف روی تکیه گاه مبل و خم شد رومگردنبند گردنش همین جوری تکون میخورد اون صورت سفیدش ک الان میشه گف گوجه شده داره منو میکشه
نمیدونم چیکار داشتم میکردم دستم رو بردم سمت پاهاش و انداختمش رو پاهام دوتا پاهاش دو وره پام بود
کیومری: ببینم داری برای عشقت تمرین میکنی😂
یونگی: هوووممم(باصدای خمار) چرا عشقم وقتی تو هستی
پارت بیست👑🧜🏻♂
یونگی:همین جوری داشتمنگاش میکردم ک یه دفعه به خودش اومد منو حل داد با دست پاچگی بلند شد
کیومری:عممم میگم واسه چی اومده بودی اتاق کارم داشتی نه کارت رو بگو
یونگی: والا من واسه ترسوندت اومدم ولی اگه دوس داری بریم صبحونه بخوریم
کیومری:اهااا بربم
بعد حرفم سریع از اتاقاومدم بیرون با دیدن میز صبحونه دهنم باز موند
یونگی:هممم نمیدونستم کدوم رو دوس داری همه رو درست کردم
کیومری:نه دستت دردنکنه همین ک شدم سربا
با گذاشتن دستش روی دهنم ساکت شدم
یونگی: دیگه همچین حرفی رو نزن
کیومری: دستشجلوی دهنم بود ولی کلش سمت جلو بود
یونگی:خب بریم دیگه من گشنمه
کیومری:اهوم بریم
بعد از خوردن صبحونه رفتم نشستم روی میز کیومری رو دیدم داره ظرف هارو میشوره هرکاری کردم خودم بشورم نزاشت
کیومری:بعد شستن ظرف ها رفتم سمت مبل ای کاش نمیرفتم
یونگی: کیومریاومد سمتم ولی پاش ب میزگیرکرد و افتاد روم
دوتا دستاش رف روی تکیه گاه مبل و خم شد رومگردنبند گردنش همین جوری تکون میخورد اون صورت سفیدش ک الان میشه گف گوجه شده داره منو میکشه
نمیدونم چیکار داشتم میکردم دستم رو بردم سمت پاهاش و انداختمش رو پاهام دوتا پاهاش دو وره پام بود
کیومری: ببینم داری برای عشقت تمرین میکنی😂
یونگی: هوووممم(باصدای خمار) چرا عشقم وقتی تو هستی
پارت بیست👑🧜🏻♂
۱۸.۲k
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.