حالا که نیستم

حالا که نیستم
پیراهنم را اتو بزن
دکمه‌هایم را ببند
کفش‌هایم را برق بینداز

بُگذار
نبودنم مرتب باشد...


#گروس_عبدالملکیان
دیدگاه ها (۱)

میگفت مامان بزرگم ۷۰ سالش بود و دیگه الزایمر گرفته بود؛ یه ر...

میدانی ...غمگین ترین نوع دوست داشتن این است؛که بگویی سلام، خ...

إنقدر همیشه جلوی چشمت بودم ،که هیچوقت منو ندیدی ...مثل کمد د...

تمام پائیز بوی جمعه می دهد ...و تمام روز ها ، طعم غروب ...و ...

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط