seven...

قدم های پر ابهت جئون را احساس کرد ... لرزید !
دست های مردانه ای تور را کمی بالا زد و به صورتش دست یافت

نزدیک آمد... لب هایش را بلافاصله‌ به لب های ات چسباند و دیگر هیچ...
لرز کرد ...با چشمانی گرد شده به چشمان خمار و نیمه باز جئون خیره شد و تازه متوجه شد در چه موقعیتی قرار دارد .... بوسه!

کنار کشید... همچنان متعجب به چشمان و حرکات

جئون خیره بود و از عبور زمان چیزی متوجه نمیشد
تا اینکه احساس کرد روی زمین نیست... افکارش رها شد و با دیدن وضعیتش جیغ آرامی کشید... بی صدا و در ذهنش !

در اغوش جئون بود... معلق ! و با هر قدمی که جئون بر می‌داشت او می لرزید و حلقه ی جئون دور پاهایش فشرده تر میشد ...
و...

با همکاری شرلوک نوشته شده
و توی این پیج پست میشه :

@jk-1997-jungkooki
دیدگاه ها (۱۱)

mysterious p18

mysterious p19

mysterious p17

mysterious p16

( گناهکار ) ۷۱ part قلبش همانند آبی بر روی زمین ریخت جیمین ...

رمـان زخٰم عشق تـو پـارت هفتـم🌚✨︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط