چندپارتی
#چندپارتی
ₚₐᵣₜ₂ وقتی بهت بی توجهی میکرد
ا/ت:سلام
&سلام چطوری بیا بشین تا دوستامو بت معرفی کنم بچها این دوست من ات هس خودتو معرفی کن
ا/ت:من لی ات هستم *خوش بختم منم کیم هانام بعد از اینکه با همشون اشنا شدم یه پسره که اسمش سوبین بود ازم یه سوال کردش
=ازدواج کردی؟. ا/ت:اره =پس چرا نیاوردیش ببینیمش. ا/ت:اخه سرش شلوغ بود داشتم با هاشون حرف میزدم که اکسم اومد کنارم
"میشه بشینم. ا/ت:اوک بشین اومد کنارم نشست یه لبخندی زد همه رفتن که برقصن من سرجام مشسته بودم نگاشون میکردم
" ماهم بریم برقصیم؟. ا/ت نه ممنون
چقد پروعه با اون کارش توقع داره که باش خوب باشم اصن تقصیر خودم بود که گزاشتم کنارم بشینه
" پس اون شوهرت کومیخواستم ببینمش حتمادواتون شده (یه نیشخند زد). ا/ت اینش به تو ربطی نداره لطفا خفشو نمیخوام صداتو بشنوم
" اوک. تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد جیمین بود گوشیمو خاموش کردم
ویو جیمین :دوهفتس که سرم خیلی شلوغه اصن حواسم به ات نبود فکنم ات از دستم ناراحته دیشب باهاش بدرفتاری کردم رفتم واسش یه کادو خریدم از امروز دیگه زود میام خونه البته الان ساعت نزدیک یکه امشب اخرین شب بود که دیر میرفتم خونه رسیدم خونه با خوشحالی ات و صدا کردم دلم واسش تنگ شده میخوام بغلش کنم انقد خسته بودم اومقع ها که حتا نمیتونستم باش حرف بزنم هرچی صداش کردم جواب ندادخونه روگشتم نبود نگرانش شدم ینی الان کجاس ساعت یک و نیمه شبه زنگ زدم بهش رد تماس میکرد اخرشم گوشیشو خاموش کرد زنگ زدم به یوجین سر صدا بود انگاری پارتی داشتن
&الو. _سلام ات اونجاس؟. & اره مگه بت نگفتش؟. _نه. ادرس واسم بفرس. & اوک
_رسیدم اونجاکه دیدم....
ₚₐᵣₜ₂ وقتی بهت بی توجهی میکرد
ا/ت:سلام
&سلام چطوری بیا بشین تا دوستامو بت معرفی کنم بچها این دوست من ات هس خودتو معرفی کن
ا/ت:من لی ات هستم *خوش بختم منم کیم هانام بعد از اینکه با همشون اشنا شدم یه پسره که اسمش سوبین بود ازم یه سوال کردش
=ازدواج کردی؟. ا/ت:اره =پس چرا نیاوردیش ببینیمش. ا/ت:اخه سرش شلوغ بود داشتم با هاشون حرف میزدم که اکسم اومد کنارم
"میشه بشینم. ا/ت:اوک بشین اومد کنارم نشست یه لبخندی زد همه رفتن که برقصن من سرجام مشسته بودم نگاشون میکردم
" ماهم بریم برقصیم؟. ا/ت نه ممنون
چقد پروعه با اون کارش توقع داره که باش خوب باشم اصن تقصیر خودم بود که گزاشتم کنارم بشینه
" پس اون شوهرت کومیخواستم ببینمش حتمادواتون شده (یه نیشخند زد). ا/ت اینش به تو ربطی نداره لطفا خفشو نمیخوام صداتو بشنوم
" اوک. تو فکر بودم که گوشیم زنگ خورد جیمین بود گوشیمو خاموش کردم
ویو جیمین :دوهفتس که سرم خیلی شلوغه اصن حواسم به ات نبود فکنم ات از دستم ناراحته دیشب باهاش بدرفتاری کردم رفتم واسش یه کادو خریدم از امروز دیگه زود میام خونه البته الان ساعت نزدیک یکه امشب اخرین شب بود که دیر میرفتم خونه رسیدم خونه با خوشحالی ات و صدا کردم دلم واسش تنگ شده میخوام بغلش کنم انقد خسته بودم اومقع ها که حتا نمیتونستم باش حرف بزنم هرچی صداش کردم جواب ندادخونه روگشتم نبود نگرانش شدم ینی الان کجاس ساعت یک و نیمه شبه زنگ زدم بهش رد تماس میکرد اخرشم گوشیشو خاموش کرد زنگ زدم به یوجین سر صدا بود انگاری پارتی داشتن
&الو. _سلام ات اونجاس؟. & اره مگه بت نگفتش؟. _نه. ادرس واسم بفرس. & اوک
_رسیدم اونجاکه دیدم....
۸.۲k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.