چندپارتی
#چندپارتی
پارت اخر
_رسیدم اونجاکه دیدم اون مرتیکه عوضی ات و بغل کرده سریع رفتم ازت ات جداش کردم. چطور جرئت کردی نزدیک زن من شی ها (با داد)
"او پس تو شوهرشی میدونی ات هنوزمنو دوست داره اون میخواد ازت طلق بگیره
ویو ات همه نشسته بودیم داشتیم اون عوضی هم هی بغلم میکرد واقعا بدم میآمد هولش میدادم اونور اما بازم بغلم میکرد که یه یدفه دیدم جیمین اومد یقه یونگ رو گرف(یونگ همون اکس اته)
خیلی تعجب کرده بود فقط باتعجب بش نگا میکردم
که اومد مچ دستمو گرفتو منوکشوندو بردسوار اسانسورشدیم
ا/ت:آیی ارومتر دستم شکست _خفشو
واسه چی بدون اجازه من رفتی هااا؟ که میخواستی ازم طلاق بگیری نه؟. ا/ت ن. ه نه اینطور نیس باورکن اون عوضی بت دروغ گف
_هیسس نمیخوام بشنوم چیزی. ا/ت و. ولی
_گفتم ساکت از آسانسور اومدیم بیرون دستم گرفتو سمت ماشین رفتیم پرتم کرد تو ماشین خودشم سوار ماشین شد توراه هیشکدوممون حرف نمیزدیم هردوتامون ساکت بودیم. ا/ت جیمین من من ازت معذرت میخوام قول میدم تکرار نشه. دیدم ساکته هیچی نمیگه که دیدم گریه ش گرف اشکاشو سریع پاک کرد. ا/ت: جیمین لطفاًیه چیزی بگو یه نگاهی بهم کرد هیچی نگف
ا/ت جیمینا یه چیزی بگو میخوای سرم داد بزنی بزن میخوای بزنیم بزن ولی اینجوری ساکت نباش لطفا یه چیزی بگو
_ات تو میخوای طلاق بگیری اره؟. ا/ت :نه
_اصن دوسم داری؟. ا/ت:تو زندگیمی جیمین
_ات من خیلی دوست دارم نمیخوام از دستت بدم میفهمی؟ واسه ی چی اونو بغل کردی ها؟ (بابغض)
ا/ت من بغلش نکردم خودش بغلم میکرد هولش دادم ولی محکم تر بغلم کرد جیمین من متاسفم واقعا ببخشید
_دیگه بدون من جایی نمیری فهمیدی؟
ا/ت:اهوم قول میدم. بخشیدیم.؟
_اره. ا/ت خوبه _ تو از دستم ناراحتی.؟
ا/ت:اهوم تواین دوهفته حتا بام حرفم نزدی
_ببخشید سرم خیلی شلوغ بود دیگه از فردا زود میام خونه. ا/ت:خوبه. رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم _پشتت و کن
ا/ت اوک. _قشنگه؟. ا/ت اره خیلی.
یه گردنبدقلبی بود
ا/ت مرسی بغلش کردم گونشو بوسیدم
و گرفتیم خوابیدیم
میدونم اخرش بدشد ببخشید
لطفا حمایتم کنیدکیوتام 💖😘
پارت اخر
_رسیدم اونجاکه دیدم اون مرتیکه عوضی ات و بغل کرده سریع رفتم ازت ات جداش کردم. چطور جرئت کردی نزدیک زن من شی ها (با داد)
"او پس تو شوهرشی میدونی ات هنوزمنو دوست داره اون میخواد ازت طلق بگیره
ویو ات همه نشسته بودیم داشتیم اون عوضی هم هی بغلم میکرد واقعا بدم میآمد هولش میدادم اونور اما بازم بغلم میکرد که یه یدفه دیدم جیمین اومد یقه یونگ رو گرف(یونگ همون اکس اته)
خیلی تعجب کرده بود فقط باتعجب بش نگا میکردم
که اومد مچ دستمو گرفتو منوکشوندو بردسوار اسانسورشدیم
ا/ت:آیی ارومتر دستم شکست _خفشو
واسه چی بدون اجازه من رفتی هااا؟ که میخواستی ازم طلاق بگیری نه؟. ا/ت ن. ه نه اینطور نیس باورکن اون عوضی بت دروغ گف
_هیسس نمیخوام بشنوم چیزی. ا/ت و. ولی
_گفتم ساکت از آسانسور اومدیم بیرون دستم گرفتو سمت ماشین رفتیم پرتم کرد تو ماشین خودشم سوار ماشین شد توراه هیشکدوممون حرف نمیزدیم هردوتامون ساکت بودیم. ا/ت جیمین من من ازت معذرت میخوام قول میدم تکرار نشه. دیدم ساکته هیچی نمیگه که دیدم گریه ش گرف اشکاشو سریع پاک کرد. ا/ت: جیمین لطفاًیه چیزی بگو یه نگاهی بهم کرد هیچی نگف
ا/ت جیمینا یه چیزی بگو میخوای سرم داد بزنی بزن میخوای بزنیم بزن ولی اینجوری ساکت نباش لطفا یه چیزی بگو
_ات تو میخوای طلاق بگیری اره؟. ا/ت :نه
_اصن دوسم داری؟. ا/ت:تو زندگیمی جیمین
_ات من خیلی دوست دارم نمیخوام از دستت بدم میفهمی؟ واسه ی چی اونو بغل کردی ها؟ (بابغض)
ا/ت من بغلش نکردم خودش بغلم میکرد هولش دادم ولی محکم تر بغلم کرد جیمین من متاسفم واقعا ببخشید
_دیگه بدون من جایی نمیری فهمیدی؟
ا/ت:اهوم قول میدم. بخشیدیم.؟
_اره. ا/ت خوبه _ تو از دستم ناراحتی.؟
ا/ت:اهوم تواین دوهفته حتا بام حرفم نزدی
_ببخشید سرم خیلی شلوغ بود دیگه از فردا زود میام خونه. ا/ت:خوبه. رسیدیم خونه لباسامونو عوض کردیم _پشتت و کن
ا/ت اوک. _قشنگه؟. ا/ت اره خیلی.
یه گردنبدقلبی بود
ا/ت مرسی بغلش کردم گونشو بوسیدم
و گرفتیم خوابیدیم
میدونم اخرش بدشد ببخشید
لطفا حمایتم کنیدکیوتام 💖😘
۱۲.۳k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.