پارت ۱۰
پارت ۱۰
-تو که گفتی میری دستشویی اینجا چیکار میکنی؟
-ه....هیچی یه نفر بهم زنگ زده بود
-کی؟؟؟
-یکی از بادیگاردامه
-واقعا؟
پرید و گوشیمو از روی زمین قاپید
با شنیدن صدای سرهنگ که میگفت داریم دستگیری میاییم عصبانی شد و با داد گفت:
-این الان بادیگاردته؟؟؟؟
-اشتباه فکر میکنی...
موهامو گرفت و پرتم کرد روی زمین
-کاری می کنم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن
گلومو گرفت و تفنگ رو روی سرم گذاشت
کشون کشون منو می برد طبقه ی پائین
هوپی ویو
-من که هنوزم باور نمی کنم تو مالزی باشه
-چرا! خوده خودشه! من مطمئنم ا/ت اینجاس!
به محض پیاده شدنمون چند ماشین پلیس ظاهر شدن
چند تا مامور پیاده شدن و مارو محاصره کردن
-صبر کنین! من جیهوپم عضو بی تی اس! اومدم دنبال همسرم!
سر دستشون گفت:
-ولشون کنین
مامورا از دورمون کنار رفتن
-همسرتون توی اون خونه اس؟
-بله....ما ردیابیش کردیم اینجاس
-نیروها برید داخل....احتیاط کنین
ا/ت ویو
چوان منو با خشونت برد به سمت پله ها
تموم مهمونا از دیدن وضعیتمون شوکه شدن
-قرار بود این دخترو به عنوان نامزدم معرفی ولی فقط یه خائنه که هیچی نداره! می خوام جلوی چشم همتون مغزشو بریزم روی زمین
خیلی می ترسیدم من به هوپی گفته بودم نگرانم نباشه اما الان کارم تموم بود....آخه چرا؟
حالا دوباره این عوضی می تونست هر غلطی دلش می خواد بکنه
-تو که گفتی میری دستشویی اینجا چیکار میکنی؟
-ه....هیچی یه نفر بهم زنگ زده بود
-کی؟؟؟
-یکی از بادیگاردامه
-واقعا؟
پرید و گوشیمو از روی زمین قاپید
با شنیدن صدای سرهنگ که میگفت داریم دستگیری میاییم عصبانی شد و با داد گفت:
-این الان بادیگاردته؟؟؟؟
-اشتباه فکر میکنی...
موهامو گرفت و پرتم کرد روی زمین
-کاری می کنم که مرغای آسمون به حالت گریه کنن
گلومو گرفت و تفنگ رو روی سرم گذاشت
کشون کشون منو می برد طبقه ی پائین
هوپی ویو
-من که هنوزم باور نمی کنم تو مالزی باشه
-چرا! خوده خودشه! من مطمئنم ا/ت اینجاس!
به محض پیاده شدنمون چند ماشین پلیس ظاهر شدن
چند تا مامور پیاده شدن و مارو محاصره کردن
-صبر کنین! من جیهوپم عضو بی تی اس! اومدم دنبال همسرم!
سر دستشون گفت:
-ولشون کنین
مامورا از دورمون کنار رفتن
-همسرتون توی اون خونه اس؟
-بله....ما ردیابیش کردیم اینجاس
-نیروها برید داخل....احتیاط کنین
ا/ت ویو
چوان منو با خشونت برد به سمت پله ها
تموم مهمونا از دیدن وضعیتمون شوکه شدن
-قرار بود این دخترو به عنوان نامزدم معرفی ولی فقط یه خائنه که هیچی نداره! می خوام جلوی چشم همتون مغزشو بریزم روی زمین
خیلی می ترسیدم من به هوپی گفته بودم نگرانم نباشه اما الان کارم تموم بود....آخه چرا؟
حالا دوباره این عوضی می تونست هر غلطی دلش می خواد بکنه
۱۹.۳k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.