پارت اول
پارت اول
جیمین ویو
قاب عکسی خانوادگیمونو برداشتم و به عکس بچه ها نگاه کردم
دلم براشون تنگ شده بود
برای سو هیون دخترم برای پسر کوچیکم یانگ سو
حتی دلمم برای ا/ت تنگ شده بود
با اینکه می دونستم اون دیگه دوستم نداره اما من هنوز عاشقش بودم و می خواستم برگردم پیشش(:
نه من اینجوری نمی تونستم دووم بیارم باید حتما می دیدمشون
یعنی بچه هام از سه سال پیش تا الان بزرگ شدن؟
ممکنه ا/ت هم تغییر کرده باشه؟
دیگه نمی تونستم صبر کنم من باید می رفتم و می دیدمشون
آدرس خونمونو هنوز حفظ بودم پس لباس گرم پوشیدم و پیاده تا اونجا رفتم
ا/ت ویو
سو هیون و یانگ سو مشغول بازی بودن منم برای شرکت یه سری پروژه ها داشتم آماده می کردم وقتی کارم تموم شد عینکمو برداشتم و رفتم پیش بچه ها تا ببینم چیکار می کنن
تو اتاق من بودن و یه قاب عکس دست سو هیون بود
بهش که نگاه کردم فهمیدم اون عکس چهار نفره ی ماست! و جیمین هم تو اون عکسه
+مامانی این آقا کیه؟
-یکی از دوستامه عزیزم بعدم شما نباید بیایی تو اتاقِ من فضولی کنی
+آجه مامان من این آقا لو تا حالا ندیده بودم باجه همین تواستم ببینم کیه(با لحن بچگونه)
-خیله خب حالا که فهمیدی با داداشت برین تو اتاق و اسباب بازی ها رو جمع کنین
+جایزه هم میدی؟
-معلومه که می دم
+باجه یانگ سو پاشو بلیم!
قاب عکسو روی همون میز ول کرد
به جیمین که تو عکس با لبخند دستشو رو شونم گذاشته بود و سو هیونو بغل کرده بود نگاه کردم
یعنی تا الان ازدواج کرده؟
بعد از طلاق تونست با اوضاعش کنار بیاد؟
بچم جیمین(":
جیمین ویو
قاب عکسی خانوادگیمونو برداشتم و به عکس بچه ها نگاه کردم
دلم براشون تنگ شده بود
برای سو هیون دخترم برای پسر کوچیکم یانگ سو
حتی دلمم برای ا/ت تنگ شده بود
با اینکه می دونستم اون دیگه دوستم نداره اما من هنوز عاشقش بودم و می خواستم برگردم پیشش(:
نه من اینجوری نمی تونستم دووم بیارم باید حتما می دیدمشون
یعنی بچه هام از سه سال پیش تا الان بزرگ شدن؟
ممکنه ا/ت هم تغییر کرده باشه؟
دیگه نمی تونستم صبر کنم من باید می رفتم و می دیدمشون
آدرس خونمونو هنوز حفظ بودم پس لباس گرم پوشیدم و پیاده تا اونجا رفتم
ا/ت ویو
سو هیون و یانگ سو مشغول بازی بودن منم برای شرکت یه سری پروژه ها داشتم آماده می کردم وقتی کارم تموم شد عینکمو برداشتم و رفتم پیش بچه ها تا ببینم چیکار می کنن
تو اتاق من بودن و یه قاب عکس دست سو هیون بود
بهش که نگاه کردم فهمیدم اون عکس چهار نفره ی ماست! و جیمین هم تو اون عکسه
+مامانی این آقا کیه؟
-یکی از دوستامه عزیزم بعدم شما نباید بیایی تو اتاقِ من فضولی کنی
+آجه مامان من این آقا لو تا حالا ندیده بودم باجه همین تواستم ببینم کیه(با لحن بچگونه)
-خیله خب حالا که فهمیدی با داداشت برین تو اتاق و اسباب بازی ها رو جمع کنین
+جایزه هم میدی؟
-معلومه که می دم
+باجه یانگ سو پاشو بلیم!
قاب عکسو روی همون میز ول کرد
به جیمین که تو عکس با لبخند دستشو رو شونم گذاشته بود و سو هیونو بغل کرده بود نگاه کردم
یعنی تا الان ازدواج کرده؟
بعد از طلاق تونست با اوضاعش کنار بیاد؟
بچم جیمین(":
۴۳.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.