عشق با قلدریpt23
23pt
یهو پام رفت رو توپ افتادمو ارنجم کوبیده شد به زمین مطمعن بودم نشکسته ولی کوبیده شده بود
داور سوتو زدو بازی متوقف شد
شوگا به طرفم بدو بدو داشت میومد
شوگا:ا.ت خوبی؟
نمیتونستم حرف بزنم
بدونه اینکه معطل کنه براید استایل بغلم کردو از زمین برد بیرون
شوگا:تو و جونگی بازیو ادامه بدین
سهون:باشه
روی صندلی گذاشتتم
شوگا:ا.ت خوبی؟
ا.ت:اوهوم فقط یکم ارنجم کوبیده شده حالم خوبه میتونم راهمامان*ا.ت:برو بازیتو بکن
شوگا:دونفرو به جای خودمون فرستادم
ا.ت:چرا؟تو مریضی چیزیت شده؟
شوگا:اوهوم قلبم شکسته
ا.ت:خب به درک
بلند شدم خیلی تند برخورد کردم نباید اینکارو میکردم میتونستم درک کنم داره چه دردی میکشه
«««
سهون:ا.ت خوبی؟
ا.ت:اوهوم*لبخند
ا.ت:بازیت عالی بود
سهون:ممنون ولی الان بازی مهم نیست مهم توعی
ا.ت:خوبم
یه بطری اب به طرفم گرفت که همزمان شوگاهم یه بطری اب به طرفم گرفت
ا.ت:عامم ممنون اب نمیخورم
شوگا و سهون:باید بخوری
بطریارو از دستشون گرفتمو گذاشتم کنار
سهون و شوگا:بخور
ات:باشه بابا
یکم اب از هر کدومشون خوردم که مثله سگو گربه باز به جون هم نیوفتن
صدا های مامانمو شنیدم که میومد طرفم
م ا.ت:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اوهوم
م ا.ت:نگرانم کردی دختر داشتم میترسیدم
ا.ت:خوبم مامان*لبخند
ب ا.ت:بازیتون عالی بود
شوگا:ممنون
ب ا.ت:لذت بردم
می یونگ:بخاطره نقشه های ا.ت بود که انقدر عالی پیش رفتیم
ب ا.ت:*خنده
م ا.ت:شوگا تو خوبی؟
شوگا:ممنون مامان من خوبم فقط نگرانه ا.تم
ا.ت:ممنون ولی مراقبه خودم هستم
شوگا:اگه بودی با سر نمیوفتادی زمین
ا.ت:اتفاق بود خودتم اینجوری بودی
شوگا:خوب من مراقبه خودم نبودم
ب ا.ت:دعوای شما از هر چیزی ترسناک تره*خنده
«««
توی هتل بودیم تمام وسایلامونو جمع کردیم که بریم لاس وگاس مسابقات جهانی اونجا برگزار میشد
راستی یادم رفت بگم ما تو بازی امروز بردیم البته که باید میبردیم سهون واقعا کارش عالی بود
صدای در اومد
شوگا:من درو باز میکنم
شوگا درو باز کرد
سهون:ا.ت اماده...
سهون:عامم ببخشید شوگا
سهون:عهم سلام
شوگا:فرمایش؟
سهون: با ا.ت کار داش...
شوگا:داره اماده میشه
چمدونمو برداشتمو رفتم پیششون شوگارو کنار زدم
ا.ت: بریم
سهون:اوهوم*لبخند
سهون:میتونی چمدونتو بدی بهم
ا.ت:مرسی
راه افتادیم که شوگا شونمو گرفتو به طرف خودش چرخوندتم
...
یهو پام رفت رو توپ افتادمو ارنجم کوبیده شد به زمین مطمعن بودم نشکسته ولی کوبیده شده بود
داور سوتو زدو بازی متوقف شد
شوگا به طرفم بدو بدو داشت میومد
شوگا:ا.ت خوبی؟
نمیتونستم حرف بزنم
بدونه اینکه معطل کنه براید استایل بغلم کردو از زمین برد بیرون
شوگا:تو و جونگی بازیو ادامه بدین
سهون:باشه
روی صندلی گذاشتتم
شوگا:ا.ت خوبی؟
ا.ت:اوهوم فقط یکم ارنجم کوبیده شده حالم خوبه میتونم راهمامان*ا.ت:برو بازیتو بکن
شوگا:دونفرو به جای خودمون فرستادم
ا.ت:چرا؟تو مریضی چیزیت شده؟
شوگا:اوهوم قلبم شکسته
ا.ت:خب به درک
بلند شدم خیلی تند برخورد کردم نباید اینکارو میکردم میتونستم درک کنم داره چه دردی میکشه
«««
سهون:ا.ت خوبی؟
ا.ت:اوهوم*لبخند
ا.ت:بازیت عالی بود
سهون:ممنون ولی الان بازی مهم نیست مهم توعی
ا.ت:خوبم
یه بطری اب به طرفم گرفت که همزمان شوگاهم یه بطری اب به طرفم گرفت
ا.ت:عامم ممنون اب نمیخورم
شوگا و سهون:باید بخوری
بطریارو از دستشون گرفتمو گذاشتم کنار
سهون و شوگا:بخور
ات:باشه بابا
یکم اب از هر کدومشون خوردم که مثله سگو گربه باز به جون هم نیوفتن
صدا های مامانمو شنیدم که میومد طرفم
م ا.ت:ا.ت حالت خوبه
ا.ت:اوهوم
م ا.ت:نگرانم کردی دختر داشتم میترسیدم
ا.ت:خوبم مامان*لبخند
ب ا.ت:بازیتون عالی بود
شوگا:ممنون
ب ا.ت:لذت بردم
می یونگ:بخاطره نقشه های ا.ت بود که انقدر عالی پیش رفتیم
ب ا.ت:*خنده
م ا.ت:شوگا تو خوبی؟
شوگا:ممنون مامان من خوبم فقط نگرانه ا.تم
ا.ت:ممنون ولی مراقبه خودم هستم
شوگا:اگه بودی با سر نمیوفتادی زمین
ا.ت:اتفاق بود خودتم اینجوری بودی
شوگا:خوب من مراقبه خودم نبودم
ب ا.ت:دعوای شما از هر چیزی ترسناک تره*خنده
«««
توی هتل بودیم تمام وسایلامونو جمع کردیم که بریم لاس وگاس مسابقات جهانی اونجا برگزار میشد
راستی یادم رفت بگم ما تو بازی امروز بردیم البته که باید میبردیم سهون واقعا کارش عالی بود
صدای در اومد
شوگا:من درو باز میکنم
شوگا درو باز کرد
سهون:ا.ت اماده...
سهون:عامم ببخشید شوگا
سهون:عهم سلام
شوگا:فرمایش؟
سهون: با ا.ت کار داش...
شوگا:داره اماده میشه
چمدونمو برداشتمو رفتم پیششون شوگارو کنار زدم
ا.ت: بریم
سهون:اوهوم*لبخند
سهون:میتونی چمدونتو بدی بهم
ا.ت:مرسی
راه افتادیم که شوگا شونمو گرفتو به طرف خودش چرخوندتم
...
۶۵.۶k
۲۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.