عشق تلخ
عشق تلخ
part 24
#رضا
دیدم صدای ماشین از تو پارکینگ میاد.مطمئن شدم بابا اومد.سریع از اتاق زدم بیرون.رفتم صورتمو شستم و باحوله خشک کردم.بابا کلید انداخت تو در و اومد تو خونه.یهو همینکه وارد شد منو دید.مات و مبهوت منو نگاه میکرد.وسیله هایی ک خریده بود گذاشت زمین و من سریع رفتم بغلش کردم.انقد دلم واسش تنگ شده بود که حد نداشت
_بابا تو کی اومدی.خسته نباشی پسر جان
+خوبی بابا؟؟من تازه بعد از ظهر رسیدم.خیلی دلم واست تنگ شده بود
_منم همینطور حالا بیا از بغلم خودتو لوس نکن😂
با خنده از بغلش در اومدم و رفتیم رو مبل نشستیم
مامانم از آشپزخونه اومد بیرون و احوالپرسی کرد و اومد رو مبل نشست
_خوب بابا حالا بگو ببینم چقد در اوردی من ماشینم خراب شده بهم کمک کنی؟
همینجور مونده بودم.دیگه نمیخواستم بهش دروغ بگم.ولی مجبور بودم و راه دیگه ای نداشتم
+بابا.شما هر چقدر بخوای در خدمتم
_اوکی.پس یه ۲ میلیونی واسم بزن بعدا بت میدم
مامانم با تعجب گف:اعع پسرمون اذیت نکن دو میلیونش کجا بود
+شماره کارت بده بابا
رضا مامان تو دومیلیونت کجا بود پسرم تو پوله بنزیتو از ما میگرفتی!!
با چشم به مامانم گفتم که دیه بیش از حد قضیه رو باز نکنه
_شوخی کردم بابا.خواستم ببینم پسرم انقد مستقل شده یا نه
با خنده بهش گفتم بابا تو دیگه کی هستی😂😂
مامان میز شام چید و رفتیم سر میز
به بابا گفتم باید بعد شام برم یه جایی اونم اول تعجب کرد بعد گفت باشه
بعد شام روندم به سمت خونه سارا
#سارا
سرم درد میکرد بعد قضیه ظهر اصن خواب به چشمم نیومد
حتی نمیتونستم چیزی بخورم.یه قرص خواب خوردم و رفتم رو کاناپه تا یکم دراز بکشم
دیدم ایفون خونه زنگ میخوره
رفتم دیدم رضاعه درو باز کردم
با عصبانیت از پله ها میومد بالا
همینکه جلو در رسید شروع به داد و بیداد کرد
کفشاش در آورد و اومد سمتم
_دنیا کجاستتتتت؟؟؟((داد))
+دنیا کیهههه؟؟!دیوونه شدی؟جای سلام کردنته
_اون دختره بیچاره رو چیکار کردی؟؟باهاش چیکار داری!!چرا ولش نمیکنی!قرار نبود تو کارای هم دخالت کنیم مگه غیر این بودددددددد؟؟
+رضا.....رضا....تو با اون در ارتباطیی
_گیرم ک باشم...به تو چه ربطی دارههه
+من زنتم.اسمم تو شناسنامته.باباتو ازاد کردم.دستم نمک ندارههه.تو غلط کردی این کارو داری میکنی
با عصبانیت تمام اومد سمتم.
_من عاشق شدم.میفهمی من عاشق شدم.عاشق اونیکه وقار و خانمی ازش میباره.تا حالا یکبار دیدمش.با وجود تمام سختی هایی که داره حتی یکبارم به پسر رو نیاورده.یتیمه و مامان مریض داره اون بحثش با همه جداعه
+من ی وقار و خانمی بهت نشون بدم رضا.اون دخترهههه عوضیو جلو روت تیکه تیکه میکنم....فهمیدی؟؟؟ ادم کم ندارممم.فهمیدی
ادامه دارد....
part 24
#رضا
دیدم صدای ماشین از تو پارکینگ میاد.مطمئن شدم بابا اومد.سریع از اتاق زدم بیرون.رفتم صورتمو شستم و باحوله خشک کردم.بابا کلید انداخت تو در و اومد تو خونه.یهو همینکه وارد شد منو دید.مات و مبهوت منو نگاه میکرد.وسیله هایی ک خریده بود گذاشت زمین و من سریع رفتم بغلش کردم.انقد دلم واسش تنگ شده بود که حد نداشت
_بابا تو کی اومدی.خسته نباشی پسر جان
+خوبی بابا؟؟من تازه بعد از ظهر رسیدم.خیلی دلم واست تنگ شده بود
_منم همینطور حالا بیا از بغلم خودتو لوس نکن😂
با خنده از بغلش در اومدم و رفتیم رو مبل نشستیم
مامانم از آشپزخونه اومد بیرون و احوالپرسی کرد و اومد رو مبل نشست
_خوب بابا حالا بگو ببینم چقد در اوردی من ماشینم خراب شده بهم کمک کنی؟
همینجور مونده بودم.دیگه نمیخواستم بهش دروغ بگم.ولی مجبور بودم و راه دیگه ای نداشتم
+بابا.شما هر چقدر بخوای در خدمتم
_اوکی.پس یه ۲ میلیونی واسم بزن بعدا بت میدم
مامانم با تعجب گف:اعع پسرمون اذیت نکن دو میلیونش کجا بود
+شماره کارت بده بابا
رضا مامان تو دومیلیونت کجا بود پسرم تو پوله بنزیتو از ما میگرفتی!!
با چشم به مامانم گفتم که دیه بیش از حد قضیه رو باز نکنه
_شوخی کردم بابا.خواستم ببینم پسرم انقد مستقل شده یا نه
با خنده بهش گفتم بابا تو دیگه کی هستی😂😂
مامان میز شام چید و رفتیم سر میز
به بابا گفتم باید بعد شام برم یه جایی اونم اول تعجب کرد بعد گفت باشه
بعد شام روندم به سمت خونه سارا
#سارا
سرم درد میکرد بعد قضیه ظهر اصن خواب به چشمم نیومد
حتی نمیتونستم چیزی بخورم.یه قرص خواب خوردم و رفتم رو کاناپه تا یکم دراز بکشم
دیدم ایفون خونه زنگ میخوره
رفتم دیدم رضاعه درو باز کردم
با عصبانیت از پله ها میومد بالا
همینکه جلو در رسید شروع به داد و بیداد کرد
کفشاش در آورد و اومد سمتم
_دنیا کجاستتتتت؟؟؟((داد))
+دنیا کیهههه؟؟!دیوونه شدی؟جای سلام کردنته
_اون دختره بیچاره رو چیکار کردی؟؟باهاش چیکار داری!!چرا ولش نمیکنی!قرار نبود تو کارای هم دخالت کنیم مگه غیر این بودددددددد؟؟
+رضا.....رضا....تو با اون در ارتباطیی
_گیرم ک باشم...به تو چه ربطی دارههه
+من زنتم.اسمم تو شناسنامته.باباتو ازاد کردم.دستم نمک ندارههه.تو غلط کردی این کارو داری میکنی
با عصبانیت تمام اومد سمتم.
_من عاشق شدم.میفهمی من عاشق شدم.عاشق اونیکه وقار و خانمی ازش میباره.تا حالا یکبار دیدمش.با وجود تمام سختی هایی که داره حتی یکبارم به پسر رو نیاورده.یتیمه و مامان مریض داره اون بحثش با همه جداعه
+من ی وقار و خانمی بهت نشون بدم رضا.اون دخترهههه عوضیو جلو روت تیکه تیکه میکنم....فهمیدی؟؟؟ ادم کم ندارممم.فهمیدی
ادامه دارد....
۱۲.۸k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.