King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 8
اسلاید ۲ لباس هانول
اسلاید ۳ لباس ایریس
اسلاید ۴ صبحانه ایریس
اسلاید ۵ صبحانه هانول
نامجون: نمی خوای درمورد اتفاق های دیشب چیزی بهم بگی؟
ایریس: چی؟ اها مهمونی برای رئیس جدید و مست کردنم؟
نامجون: نه اینکه دیشب خونه رئیست چکار می کردی؟ اینو میخوام بدونم کیم ایریس
ایریس: چی؟ راج....
هانول: بسههه ( نسبتا بلند ) تقصیر من بود فکر نمی کردم اینحوری بشه اخه رییس پسر خوبیه گفتم هق دیشب رو اونجا هق بمونه تو نفهمی هق ما رفته بودیم هق هق بار ( گریه و لکنت )
ایریس: هانول ( بغل کردن هانول ) اشکالی نداره چیزی نشده خب؟ اما من چرا چیزی یادم نمی یاد پس؟!!
نامجون: چون دیشب منو و هانول تورو اوردیم خونه.
ایریس: باشه دیگه گذشته من خودم درمورد این موضوع با اقای جئون حرف می زنم اگه تنبیهی هم باشه خودم گردن میگیرم ولکن هانول رو
هانول: ایریس ( بغض )
نامجون: یک هفته حق بیرون رفتن ندارید و هانول کارت بانکیت رو بزار رو میز ، ایریس تو هم کلید اون اتاق گیمت رو بده به من
ایریس و هانول: خیلی ظالمیییی
نامجون: الانم پاشید صبحانه بخورید برید سرکارتون دارم میرم ی جایی کار دارم ولی حواسم بهتون هست ( چشم غره )
هانول: چشمممم
ایریس: حله داداش
( ساعت ۷ غروب ، ساختمان خبرنگاری )
جونگ کوک ویو
توی دفترم نشسته نبودم و داشتم به اتفاقات دیشب فکر می کردم و چهره ی ایریس از جلوی چشمام حتی برای یک لحظه کنار نمی رفت چی میشد اگه اون دختر از خاندان کیم نبود؟ همینطور غرق افکار خودم بودم که با صدای در به خودم اومدم خودش بود همونی که فکر کردن بهش باعث میشه تپش قلب بگیرم کیم ایریس
جونگ کوک: چیزی شده؟
ایریس: خب راستش اومدم درمورد موضوعی باهاتون صحبت کنم
جونگ کوک: اگه میخوای درمورد دیشب حرف بزنی باید بگم براتون سو تفاهم شده من قصد بدی نداشتم و دوستت ازم خواست بمونی پیشم دیشب هم برادرت اومد تورو با خودش برد و اتفاقی هم نیوفتاده دیگه به این چیزا فکر نکن
ایریس: که لینطور ولی خب من بازم بابت دیشب معذرت می خوام امیدوارم شما هم فراموش کنید
جونگ کوک: البته چرا که نه ، خب!! به درخواستم فکر کردید؟؟
ایریس: بله؟ اها اون ماجرا باشه حتما خوشحال میشم اگه بتونم کمک کنم
جونگ کوک: داره میاد اینجا خودتون امروز باهاش صحبت کنید
ایریس: چشم ، خدا نگهدار
( ساعت ۹ شب ، رستوران )
سومی ویو
پس این دوتا دختر کسایی هستن که کوکی بهم درموردشون گفته بود امیدوارم بتونن بهم کمک کنن اونوقت عالی میشه
🔔 شرط پارت بعد
۱۵ لایک ❤️
( اگه حمایت ها اینطوری باشه منم دیر پارت هارو اپ می کنم )‼️
Part 8
اسلاید ۲ لباس هانول
اسلاید ۳ لباس ایریس
اسلاید ۴ صبحانه ایریس
اسلاید ۵ صبحانه هانول
نامجون: نمی خوای درمورد اتفاق های دیشب چیزی بهم بگی؟
ایریس: چی؟ اها مهمونی برای رئیس جدید و مست کردنم؟
نامجون: نه اینکه دیشب خونه رئیست چکار می کردی؟ اینو میخوام بدونم کیم ایریس
ایریس: چی؟ راج....
هانول: بسههه ( نسبتا بلند ) تقصیر من بود فکر نمی کردم اینحوری بشه اخه رییس پسر خوبیه گفتم هق دیشب رو اونجا هق بمونه تو نفهمی هق ما رفته بودیم هق هق بار ( گریه و لکنت )
ایریس: هانول ( بغل کردن هانول ) اشکالی نداره چیزی نشده خب؟ اما من چرا چیزی یادم نمی یاد پس؟!!
نامجون: چون دیشب منو و هانول تورو اوردیم خونه.
ایریس: باشه دیگه گذشته من خودم درمورد این موضوع با اقای جئون حرف می زنم اگه تنبیهی هم باشه خودم گردن میگیرم ولکن هانول رو
هانول: ایریس ( بغض )
نامجون: یک هفته حق بیرون رفتن ندارید و هانول کارت بانکیت رو بزار رو میز ، ایریس تو هم کلید اون اتاق گیمت رو بده به من
ایریس و هانول: خیلی ظالمیییی
نامجون: الانم پاشید صبحانه بخورید برید سرکارتون دارم میرم ی جایی کار دارم ولی حواسم بهتون هست ( چشم غره )
هانول: چشمممم
ایریس: حله داداش
( ساعت ۷ غروب ، ساختمان خبرنگاری )
جونگ کوک ویو
توی دفترم نشسته نبودم و داشتم به اتفاقات دیشب فکر می کردم و چهره ی ایریس از جلوی چشمام حتی برای یک لحظه کنار نمی رفت چی میشد اگه اون دختر از خاندان کیم نبود؟ همینطور غرق افکار خودم بودم که با صدای در به خودم اومدم خودش بود همونی که فکر کردن بهش باعث میشه تپش قلب بگیرم کیم ایریس
جونگ کوک: چیزی شده؟
ایریس: خب راستش اومدم درمورد موضوعی باهاتون صحبت کنم
جونگ کوک: اگه میخوای درمورد دیشب حرف بزنی باید بگم براتون سو تفاهم شده من قصد بدی نداشتم و دوستت ازم خواست بمونی پیشم دیشب هم برادرت اومد تورو با خودش برد و اتفاقی هم نیوفتاده دیگه به این چیزا فکر نکن
ایریس: که لینطور ولی خب من بازم بابت دیشب معذرت می خوام امیدوارم شما هم فراموش کنید
جونگ کوک: البته چرا که نه ، خب!! به درخواستم فکر کردید؟؟
ایریس: بله؟ اها اون ماجرا باشه حتما خوشحال میشم اگه بتونم کمک کنم
جونگ کوک: داره میاد اینجا خودتون امروز باهاش صحبت کنید
ایریس: چشم ، خدا نگهدار
( ساعت ۹ شب ، رستوران )
سومی ویو
پس این دوتا دختر کسایی هستن که کوکی بهم درموردشون گفته بود امیدوارم بتونن بهم کمک کنن اونوقت عالی میشه
🔔 شرط پارت بعد
۱۵ لایک ❤️
( اگه حمایت ها اینطوری باشه منم دیر پارت هارو اپ می کنم )‼️
۸.۶k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.