King or Queen 🖤✨️
King or Queen 🖤✨️
Part 10
اسلاید ۲ لباس ایریس
اسلاید ۳ لباس هانول
اسلاید ۴ لباس جونگ کوک
( ساعت ۱۲ شب )
ایریس ویو
خیلی دیروقت بود اروم کلید رو توی در انداختم و وارد شدم همه جا تاریک بود یعنی نامجون خوابه اروم کفش هامو از پام دراوردم که صدا نده خیلی اروم رفتم سمت پله ها پامو روی اولین پله نذاشته بودم که چراغا روشن شد و نامجون قامت قشنگش از اینجا تا بای پله ها خود نمایی می کرد
ایریس: سلام ( لبخند دندون نما )
نامجون: کجا بودی؟
ایریس: بیا ببین برات چی اوردم اوپا ( لوس )
نامجون: ( بالا انداختن یک تای ابروش )
ایریس: ( دادن انگشتری که سومی بهش داده بود و مثل فشنگ ترک کردن صحنه )
نامجون: من اخر از دست این سکته می کنم ( اه از ته دل و دردمند )
( ساعت ۹ صبح اداره )
ایریس: سلام صبح بخیر ، چخبره اینجا؟
هانول: سلام عشقم ، رییس میخواد گروه C رو ببره جزیره جیجو وای منو و تو هم هستیمممم ( ذوغ ، خوشحال )
ایریس: ای خدا باشه
هانول: بچه های گروه C یک ساعت دیگه می تونن برن خونه وسایلشون رو ببندن امشب ساعت ۱۱ پرواز داریم.
ایریس: خوبه من برم به کارام برسم.
هانول: امروز دو ساعت دیر اومدی جئون نگرانت شده بود خبریه کلک ( لبخند شیطانی )
ایریس: خفه شو ( زدن پس کله هانول )
جونگ کوک: چخبره اینجا؟؟ ( اخم )
هانول: شت
ایریس: ام چیزه رییس هیچی نیست ( لبخند ضایع ) ( ذهنش : واووو مثل همیشه جذابه ، نه نههه اصلانم جذاب نیست من چی دارم میگم خل شدم )
جونگ کوک: خوبه ، اداره جای دعوا نیست دیگه تکرار نشه ( جدی ) ( ذهنش: مثل همیشه خوشگله ولی لباسش امروز خیلی کوتاهههه صبر کن اصلا به من چه ربطی داره! بی خیال )
Part 10
اسلاید ۲ لباس ایریس
اسلاید ۳ لباس هانول
اسلاید ۴ لباس جونگ کوک
( ساعت ۱۲ شب )
ایریس ویو
خیلی دیروقت بود اروم کلید رو توی در انداختم و وارد شدم همه جا تاریک بود یعنی نامجون خوابه اروم کفش هامو از پام دراوردم که صدا نده خیلی اروم رفتم سمت پله ها پامو روی اولین پله نذاشته بودم که چراغا روشن شد و نامجون قامت قشنگش از اینجا تا بای پله ها خود نمایی می کرد
ایریس: سلام ( لبخند دندون نما )
نامجون: کجا بودی؟
ایریس: بیا ببین برات چی اوردم اوپا ( لوس )
نامجون: ( بالا انداختن یک تای ابروش )
ایریس: ( دادن انگشتری که سومی بهش داده بود و مثل فشنگ ترک کردن صحنه )
نامجون: من اخر از دست این سکته می کنم ( اه از ته دل و دردمند )
( ساعت ۹ صبح اداره )
ایریس: سلام صبح بخیر ، چخبره اینجا؟
هانول: سلام عشقم ، رییس میخواد گروه C رو ببره جزیره جیجو وای منو و تو هم هستیمممم ( ذوغ ، خوشحال )
ایریس: ای خدا باشه
هانول: بچه های گروه C یک ساعت دیگه می تونن برن خونه وسایلشون رو ببندن امشب ساعت ۱۱ پرواز داریم.
ایریس: خوبه من برم به کارام برسم.
هانول: امروز دو ساعت دیر اومدی جئون نگرانت شده بود خبریه کلک ( لبخند شیطانی )
ایریس: خفه شو ( زدن پس کله هانول )
جونگ کوک: چخبره اینجا؟؟ ( اخم )
هانول: شت
ایریس: ام چیزه رییس هیچی نیست ( لبخند ضایع ) ( ذهنش : واووو مثل همیشه جذابه ، نه نههه اصلانم جذاب نیست من چی دارم میگم خل شدم )
جونگ کوک: خوبه ، اداره جای دعوا نیست دیگه تکرار نشه ( جدی ) ( ذهنش: مثل همیشه خوشگله ولی لباسش امروز خیلی کوتاهههه صبر کن اصلا به من چه ربطی داره! بی خیال )
۷.۱k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.