ᑭᗩᖇT:8
ᑭᗩᖇT:8
"وقتی فقط معلم زبان دخترش بودی..."
راوی:وسایلاشون رو چیدن و خیلی قشنگ شده بود اتاق،۳۰ متر مال ته و ۳۰ متر مال ا.ت و قرار به جای هفت برابر،۶ برابر بشه بخاطر اجاره ی اتاق:>شب شده بود و هردو خسته و کوفته...
ا.ت:آقای کیم میگم یه مشروبی و الکلی چیزی نداری،خوابم نمیگیره
کیم:آره دارم منم خوابم نمیگیره
ا.ت:اگه سابقه ی مستی خوبی داشتم،الان میگرفتم میخوردم
کیم:بگیر بخواب و اینکه موهات قشنگ شده
ا.ت:داشتم سکته میزدم که در جوابش گفتم ممنونم با کلی لکنت
کیم:میدونی من حس میکنم مستم
ا.ت:(با استرس)چ...چی؟برای چ...چی؟
کیم:نمیدونم
ا.ت ویو:
وقتی گفت حس میکنم مستم بی دلیل نگران شدم نمیدونم چرا،داشتم فکر میکردم که یهو کیم بلند شد...
کیم ویو:
امشب حس عجیبی داشتم،حس میکردم مستم،کارایی میکردم که دست خودم نبود و عین آدمایی که ۱۰ تا بطری ویسکی و الکل خوردن مست بودم،بلند شدم و...
ا.ت:ال...الان که فکر میکنم،واقعا خوابم میاد
کیم:ولی من خوابم نمیاد
ا.ت:آ...آب میخوری؟
کیم:نه،تشنم نیست
ا.ت ویو:
رفتاراش عجیب شده بود،با ترس بهش نگاه میکردم و با دندونام پوست لبام رو میکندم.
راوی:ا.ت که با ترس به کیم نگاه میکرد دید کیم داره وایساده و یه قدم اومده جلو...
ا.ت:اوهه فهمیدم،از سرکار اومدی ل...لباست رو عوض نکردی،الان م...میرم ب...بیرون
راوی:کیم نزدیک ا.ت اومد و گفت...
کیم:آره برو
ا.ت:ب...باشه
ا.ت ویو:
با کلی استرس رفتم بیرون و یه لیوان آب سرد خوردم،و بعدش در زدم و کیم گفت...
کیم:بیا تو
ا.ت:ب...باشه
کیم:برو بخواب
ا.ت:ب...باشه
کیم:توی "باشه" گیر کردی؟
ا.ت:م...متاسفم
راوی:ا.ت موهاشو گذاشت پشت گوشش و دراز کشید. کیم هم که نمیدونست چرا اینجوری شده گفت...
کیم:نخواب
ا.ت:پ...پس ک...کی بخوابم؟
کیم:هروقت من خوابیدم...
ا.ت:ا...اونوقت کی میخوابی؟؟
کیم:هروقت که کارم با تو تموم شد...
ببینید بهتون رحم کردم که امشب گذاشتمش🌚❄️
"وقتی فقط معلم زبان دخترش بودی..."
راوی:وسایلاشون رو چیدن و خیلی قشنگ شده بود اتاق،۳۰ متر مال ته و ۳۰ متر مال ا.ت و قرار به جای هفت برابر،۶ برابر بشه بخاطر اجاره ی اتاق:>شب شده بود و هردو خسته و کوفته...
ا.ت:آقای کیم میگم یه مشروبی و الکلی چیزی نداری،خوابم نمیگیره
کیم:آره دارم منم خوابم نمیگیره
ا.ت:اگه سابقه ی مستی خوبی داشتم،الان میگرفتم میخوردم
کیم:بگیر بخواب و اینکه موهات قشنگ شده
ا.ت:داشتم سکته میزدم که در جوابش گفتم ممنونم با کلی لکنت
کیم:میدونی من حس میکنم مستم
ا.ت:(با استرس)چ...چی؟برای چ...چی؟
کیم:نمیدونم
ا.ت ویو:
وقتی گفت حس میکنم مستم بی دلیل نگران شدم نمیدونم چرا،داشتم فکر میکردم که یهو کیم بلند شد...
کیم ویو:
امشب حس عجیبی داشتم،حس میکردم مستم،کارایی میکردم که دست خودم نبود و عین آدمایی که ۱۰ تا بطری ویسکی و الکل خوردن مست بودم،بلند شدم و...
ا.ت:ال...الان که فکر میکنم،واقعا خوابم میاد
کیم:ولی من خوابم نمیاد
ا.ت:آ...آب میخوری؟
کیم:نه،تشنم نیست
ا.ت ویو:
رفتاراش عجیب شده بود،با ترس بهش نگاه میکردم و با دندونام پوست لبام رو میکندم.
راوی:ا.ت که با ترس به کیم نگاه میکرد دید کیم داره وایساده و یه قدم اومده جلو...
ا.ت:اوهه فهمیدم،از سرکار اومدی ل...لباست رو عوض نکردی،الان م...میرم ب...بیرون
راوی:کیم نزدیک ا.ت اومد و گفت...
کیم:آره برو
ا.ت:ب...باشه
ا.ت ویو:
با کلی استرس رفتم بیرون و یه لیوان آب سرد خوردم،و بعدش در زدم و کیم گفت...
کیم:بیا تو
ا.ت:ب...باشه
کیم:برو بخواب
ا.ت:ب...باشه
کیم:توی "باشه" گیر کردی؟
ا.ت:م...متاسفم
راوی:ا.ت موهاشو گذاشت پشت گوشش و دراز کشید. کیم هم که نمیدونست چرا اینجوری شده گفت...
کیم:نخواب
ا.ت:پ...پس ک...کی بخوابم؟
کیم:هروقت من خوابیدم...
ا.ت:ا...اونوقت کی میخوابی؟؟
کیم:هروقت که کارم با تو تموم شد...
ببینید بهتون رحم کردم که امشب گذاشتمش🌚❄️
۱۰.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.