ㅤ ㅤ 𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!

‌ㅤ ‌ ‌ㅤ ‌ 𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
part1
م/ا:آت برو مدانشگاهت دیرت شده
(علامت ات_)
_مامان ده دقیقه

م/ا:پاشو ساعت6:50

_چییی پاشدم رفتم یه حموم کوتاهی کردم روتین پوستی انجام دادم یه لباس پوشیدم یه آرایش لایت هم انجام دادم
رفتم بیرون

م/ا:بیا صبحانه بخور

_دیرم میشه تو مدرسه یه چیزی میخورم رفتم تاکسی گرفتم راهی مدرسه شدم
علامت لونا؛

؛چه عجب اومدی

_از خواب نازم بیدارم کردن حالم بده بریم یه چیزی بخوریم صبحانه نخوردم

؛نفس بگیر اوکی بریم

ویو بوفه
_چی میخوری

؛همیشگی

_اوکی
گرفتم آوردم

؛راستی داداشم از آمریکا اومده

_جیمین

؛اره و امروز میاد دنبالم و تو هم دنبالم میای خونه ما

_نه من باید برم خونه کار دارم

؛به جان خودت اگه نیای ناراحت میشم

_باشه بابا

؛اخجونننن حالا بریم کلاس که با نامجون کلاس داریم

_بریم

(راوی بعد کلاس)

_او چقدر دخترا دارن سرو صدا میکنن چه خبره

؛فکر کنم بخاطر جیمینه

_چرت نگو

؛باشه بابا بریم

_بریم خره رفتیم وای راست میگفتی واسه جیمینه

؛دیدی گفتم داداش منه دیگه محبوبه بریم یکم برا دخترا کلاس بزاریم

_یه ون مشکی بود جیمین درش وایساده بود دخترا دورش ریخته بودن داشتم ناز میکردن حالم بهم خورد
چرت نگو چه کلاسی داره

(علامت جیمین+)

+دخترا داشتن ناز میکردن که لونا رو دیدم دست تکون دادم رفتم سمتشون لونا اومد سرعت بغلم کرد منم بغلش کردم یه دختر دنبالش بود کیوت بود

_جیمین اومد ما رفتیم