مامان سوزومه درو باز کرد

*مامان سوزومه درو باز کرد*
مامان: دخترم، کجا بودی؟ دیروقته
سوزومه: رفته بودم خرید و بعدشم رفتم دیدن یه دوست قدیمی
مامان: من که اخر از کارای تو سردرنمیارم، برو لباس عوض کن و بیا سر میز، شام آماده اس
سوزومه: باوشه، شام چی داریم
مامان: رامن
سوزومه: یسسسسسسسس
سوزومه /مامان: و مثل همیشه نوشابه هم داریم، یوهوووو
*هردوشون زدن زیر خنده*
مامان: حالا برو لباسات رو عوض کن، غذا از دهن افتاد
سوزومه: های، های
سوزومه رفت بالا که لباساشو عوض کنه و بیاد سر سفره
















#ادمین_کرم_دارد
دیدگاه ها (۳۰)

*سوزومه رفت بالا توی اتاقش که لباساش رو عوض کنه «لباسش اسلای...

بچه ها قراره دیگه ادمینتون رو نبینین🥲چون دیشب که بیدار بودم ...

گردنبند و لباسی که سوزومه خرید💖😭

سنجو: هه هه هه گودرت. مایکی، ایزانا از اینکه لیلی اول میاد پ...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۲#

پارت نهم:داستان از دیدگاه یونگی: از شبی که بابابزرگش اجازه ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط