*مامان سوزومه درو باز کرد*
*مامان سوزومه درو باز کرد*
مامان: دخترم، کجا بودی؟ دیروقته
سوزومه: رفته بودم خرید و بعدشم رفتم دیدن یه دوست قدیمی
مامان: من که اخر از کارای تو سردرنمیارم، برو لباس عوض کن و بیا سر میز، شام آماده اس
سوزومه: باوشه، شام چی داریم
مامان: رامن
سوزومه: یسسسسسسسس
سوزومه /مامان: و مثل همیشه نوشابه هم داریم، یوهوووو
*هردوشون زدن زیر خنده*
مامان: حالا برو لباسات رو عوض کن، غذا از دهن افتاد
سوزومه: های، های
سوزومه رفت بالا که لباساشو عوض کنه و بیاد سر سفره
#ادمین_کرم_دارد
مامان: دخترم، کجا بودی؟ دیروقته
سوزومه: رفته بودم خرید و بعدشم رفتم دیدن یه دوست قدیمی
مامان: من که اخر از کارای تو سردرنمیارم، برو لباس عوض کن و بیا سر میز، شام آماده اس
سوزومه: باوشه، شام چی داریم
مامان: رامن
سوزومه: یسسسسسسسس
سوزومه /مامان: و مثل همیشه نوشابه هم داریم، یوهوووو
*هردوشون زدن زیر خنده*
مامان: حالا برو لباسات رو عوض کن، غذا از دهن افتاد
سوزومه: های، های
سوزومه رفت بالا که لباساشو عوض کنه و بیاد سر سفره
#ادمین_کرم_دارد
۶.۷k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.