He was wonderful🦑part:1۴
He was wonderful🦑part:1۴
جین ویو:
صدای عجیبی از بیرون میومد...همه جیغ و داد میکردن...ولی صدای جیغ و داد قطع شد...ولی آخه تهیونگ...تهیونگ مرده بود...ولی خیلی توجهم جلب شد..به اعضا گفتم بیایید بریم و ببینیم چخبره...بالای سر ات دو تا مرد بودن...یکیشون...آشنا بود...
جین:تهیونگ!!(تعجب)
تهیونگ:(برگشت و نگاه کرد)هی هیونگا!!
جیمین:تهیونگ تو...زنده ای؟
نامجون:ت...ت...ت...تو...تو...
ته:لطفا کمک کن کوک ات حالش خوب نیست!!
کوک:هیونگ تو...
ته:منظورتون چیه...همه میپرسن...آره...من زنده ام...میخواستین بمیرم؟(ات رو براید استایل بغل میکنه و سمت بیمارستان و اتاق دکتر میره و در میزنه)
ته:دکتر کمک کنید...
دکتر:(میاد بیرون از اتاقش)هیی پرستار لطفا برانکارد بیارید!!
کوک:ول...ی دکتر...تهیونگ که زندس!!
دکتر:چی؟تهیونگ؟بیمار شما توی اتاق عمل ۱۲۰ بود و جان خود رو از دست داده!!
کوک:ولی تهیونگ ما ایشونه(اشاره سمت ته)
دکتر:چی؟ایشون که...(دفترش رو نگاه میکنه)لی سونگ جون(من در آوردی😂) هستن!!
جیهوپ:دکتر...ایشون تهیونگه ما هستن
ته:دکتر من تهیونگم...یعنی چی که من لی سونگ جونم؟یعنی چی که تهیونگ مرده؟
دکتر:هییی!!شما مطمئنید؟
(چندنفر میدون سمت دکتر)
خانوم:هی دکتر بیمار ما تو اتاقی که گفتید نیست!
دکتر:یه لحظه...یعنی تو تهیونگی؟(میره سمت کامپیوتر و لیست رو چک میکنه و میبینه عکس تهیونگه و اونی که مرده لی سونگ جون بود(😬))
مرد(همراه لی سونگ جون):هی ببخشید دکتر چیزی شده؟
دکتر:لی سونگ جون بیمار شما بود؟(با دست به مرد اشاره میکنه)
مرد:بله...
دکتر:بیمار شما فوت شدن...پرستار لطفا این خانواده رو همراهی کن!
پرستار:چشم دکتر
دکتر:خب، تهیونگ!!...پس تویی!!
پرستار:آقای دکتر بیمار(منظورش اته)به هوش اومدن و بیمارستان رو گرفتن روی سرشون و داد میزنن و میگن تهیونگ من نمرده و زندست...فکر کنم همراه فردی که فوت شدن هستن
دکتر:نه تهیونگ ایشون(اشاره به تهیونگ)خب بریم قضیه رو براشون تعریف کنیم؟
ته:بریم پیش ات...
راوی:خلاصه که ته و ات و دکتر و پرستار و اعضا همه داستانو متوجه میشن و به همدیگه میگن و در آخر متوجه میشن که اشتباه از دکتر و پرستارا بود...خلاصه یه ماه میگذره و اینا سر خونه زندگی و خوشبختی هاشون بودن ولی خب جاست پارتنر و تاحالا تخت بازی نکردن(میدونم میدونی!🦥)
جین ویو:
صدای عجیبی از بیرون میومد...همه جیغ و داد میکردن...ولی صدای جیغ و داد قطع شد...ولی آخه تهیونگ...تهیونگ مرده بود...ولی خیلی توجهم جلب شد..به اعضا گفتم بیایید بریم و ببینیم چخبره...بالای سر ات دو تا مرد بودن...یکیشون...آشنا بود...
جین:تهیونگ!!(تعجب)
تهیونگ:(برگشت و نگاه کرد)هی هیونگا!!
جیمین:تهیونگ تو...زنده ای؟
نامجون:ت...ت...ت...تو...تو...
ته:لطفا کمک کن کوک ات حالش خوب نیست!!
کوک:هیونگ تو...
ته:منظورتون چیه...همه میپرسن...آره...من زنده ام...میخواستین بمیرم؟(ات رو براید استایل بغل میکنه و سمت بیمارستان و اتاق دکتر میره و در میزنه)
ته:دکتر کمک کنید...
دکتر:(میاد بیرون از اتاقش)هیی پرستار لطفا برانکارد بیارید!!
کوک:ول...ی دکتر...تهیونگ که زندس!!
دکتر:چی؟تهیونگ؟بیمار شما توی اتاق عمل ۱۲۰ بود و جان خود رو از دست داده!!
کوک:ولی تهیونگ ما ایشونه(اشاره سمت ته)
دکتر:چی؟ایشون که...(دفترش رو نگاه میکنه)لی سونگ جون(من در آوردی😂) هستن!!
جیهوپ:دکتر...ایشون تهیونگه ما هستن
ته:دکتر من تهیونگم...یعنی چی که من لی سونگ جونم؟یعنی چی که تهیونگ مرده؟
دکتر:هییی!!شما مطمئنید؟
(چندنفر میدون سمت دکتر)
خانوم:هی دکتر بیمار ما تو اتاقی که گفتید نیست!
دکتر:یه لحظه...یعنی تو تهیونگی؟(میره سمت کامپیوتر و لیست رو چک میکنه و میبینه عکس تهیونگه و اونی که مرده لی سونگ جون بود(😬))
مرد(همراه لی سونگ جون):هی ببخشید دکتر چیزی شده؟
دکتر:لی سونگ جون بیمار شما بود؟(با دست به مرد اشاره میکنه)
مرد:بله...
دکتر:بیمار شما فوت شدن...پرستار لطفا این خانواده رو همراهی کن!
پرستار:چشم دکتر
دکتر:خب، تهیونگ!!...پس تویی!!
پرستار:آقای دکتر بیمار(منظورش اته)به هوش اومدن و بیمارستان رو گرفتن روی سرشون و داد میزنن و میگن تهیونگ من نمرده و زندست...فکر کنم همراه فردی که فوت شدن هستن
دکتر:نه تهیونگ ایشون(اشاره به تهیونگ)خب بریم قضیه رو براشون تعریف کنیم؟
ته:بریم پیش ات...
راوی:خلاصه که ته و ات و دکتر و پرستار و اعضا همه داستانو متوجه میشن و به همدیگه میگن و در آخر متوجه میشن که اشتباه از دکتر و پرستارا بود...خلاصه یه ماه میگذره و اینا سر خونه زندگی و خوشبختی هاشون بودن ولی خب جاست پارتنر و تاحالا تخت بازی نکردن(میدونم میدونی!🦥)
۳.۲k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.