فیک بخاطر تو پارت ۱۷
فیک بخاطر تو پارت ۱۷
از زبان ات
تو خوابای شیرینم بودم خواب تهیونگو میدیدم که داشت صورتمو آروم با پشت دستش نوازش می کرد و سعی می کرد بیدارم کنه و با اون صدای دیپ و گرم جذابش میگفت: ات عشقم فرشته ی من الهه ی من نفسم همه چیزم نمی خوای بیدارشی؟ حرفای خیلی شیرینی میزد هی خودمو تو خواب لوس می کردم صداشو بیشتر نرم کرد و گفت: اگه بیدار نشی بوست می کنم منم که هی داشتم خودمو لوس می کردم و هی ناز و عشوه می اومدم
فکر کنم به رویا نبود خیلی واقعی بود تا اومد بوسم کنه خیلی ناز کش و قوس اومدم و متکامو تو بغلم گرفتم و آروم چشمامو باز کردم که ببینمش ولی یدفه از خواب بیدار شدم و از رویا هام خارج شدم
چه رویای رمانتیک و دل انگیزی بود وقتی به خودم اومدم دیدم که متکام تو بغلم نبود بلکه مین هوآ رو بغل کرده بودم و مین هوآ داشت خیلی موزیانه بهم لبخند زنان نگاهم می کرد که سریع به خودم اومدم و از تو بغلش جدا شدم
نشستم رو لبه تخت هنوز هضم این اتفاق برام غیر ممکن بود واییی آبروم کاملا رفت از خجالت سرمو انداختم پایین موهای پخشم چهرمو مخفی می کرد
مین هوآ: خوب تو خواب حال می کردی ها؟ می دونی همش تو خواب خیلی عشقی میگفتی تهیونگ تهیونگ تهیونگ تو خواب داشتی چیکار می کردی کلک؟
زبونم خوب نمی چرخید نمی دونستم از خجالت چی بگم: ها چی من؟ اهم اهم نه نخیر من اصلا تو خواب حرف نمی زنم چی میگی برای خودت؟
مین هوآ از رو تخت بلند شد و اومد سمتم و موهامو انداخت پست گوشم و گفت: ات جونم من کیم تهیونگ عشقتم ببیبی بگو ببینم چه خوابی از من میدیدی که انقدر اومده بودی تو بغلمو خودتو بهم می مالیدی (صداشو تغییر داد تا مثل تهیونگ کنه که اذیتم کنه
ات: عههههههه مین هوآ بسه دیگه حالا ما یه خوابی دیدیما تو هم بیا انقدر اذیتم کن
از صبح که از خواب بیدار شدم تا الان همش مین هوآ اذیتم می کرد و سر به سرم میزاشت
امشب قرار بود بخاطر موفقیت شرکت که بخاطر عکسبرداری های من برای برند سلین بود که باعث شد سهام و سود شرکت ۸0 درصد افزایش پیدا کرده بود یه پارتی داشته باشیم
مین هوآ برای اینکه بهم تیکه بندازه گفت: امشب تروخدا پیش تهیونگ نرو که انقدر مستش شی شب توهم بزنی دوباره بیای بغل من
یه نفس کلافه ای دادم بیرون: هیییی مین هوآ راست میگی تهیونگ حتی از یه موادم بدتره مسته اعتیاد آوره کشندست اصلا این بشر معجونی از همه ی موادا و قرصا و نوشیدنی های الکلی عه همش دلم می خواد باهاش باشم وقتی یک ساعت نمی بینمش دیوونه میشم نمی تونم ازش دل بکنم خیلی می خوامش
مین هوآ اومد بازومو گرفت و گفت: بیا بریم بابا بیا بریم خودمونو برای امشب آماده کنیم خانوم پاک از دست رفتتتت
منو کشوند تا با خودش ببره که آروم زیر لب گفتم: هیییی تو که از دل من خبر نداری که عاشقه
از زبان ات
تو خوابای شیرینم بودم خواب تهیونگو میدیدم که داشت صورتمو آروم با پشت دستش نوازش می کرد و سعی می کرد بیدارم کنه و با اون صدای دیپ و گرم جذابش میگفت: ات عشقم فرشته ی من الهه ی من نفسم همه چیزم نمی خوای بیدارشی؟ حرفای خیلی شیرینی میزد هی خودمو تو خواب لوس می کردم صداشو بیشتر نرم کرد و گفت: اگه بیدار نشی بوست می کنم منم که هی داشتم خودمو لوس می کردم و هی ناز و عشوه می اومدم
فکر کنم به رویا نبود خیلی واقعی بود تا اومد بوسم کنه خیلی ناز کش و قوس اومدم و متکامو تو بغلم گرفتم و آروم چشمامو باز کردم که ببینمش ولی یدفه از خواب بیدار شدم و از رویا هام خارج شدم
چه رویای رمانتیک و دل انگیزی بود وقتی به خودم اومدم دیدم که متکام تو بغلم نبود بلکه مین هوآ رو بغل کرده بودم و مین هوآ داشت خیلی موزیانه بهم لبخند زنان نگاهم می کرد که سریع به خودم اومدم و از تو بغلش جدا شدم
نشستم رو لبه تخت هنوز هضم این اتفاق برام غیر ممکن بود واییی آبروم کاملا رفت از خجالت سرمو انداختم پایین موهای پخشم چهرمو مخفی می کرد
مین هوآ: خوب تو خواب حال می کردی ها؟ می دونی همش تو خواب خیلی عشقی میگفتی تهیونگ تهیونگ تهیونگ تو خواب داشتی چیکار می کردی کلک؟
زبونم خوب نمی چرخید نمی دونستم از خجالت چی بگم: ها چی من؟ اهم اهم نه نخیر من اصلا تو خواب حرف نمی زنم چی میگی برای خودت؟
مین هوآ از رو تخت بلند شد و اومد سمتم و موهامو انداخت پست گوشم و گفت: ات جونم من کیم تهیونگ عشقتم ببیبی بگو ببینم چه خوابی از من میدیدی که انقدر اومده بودی تو بغلمو خودتو بهم می مالیدی (صداشو تغییر داد تا مثل تهیونگ کنه که اذیتم کنه
ات: عههههههه مین هوآ بسه دیگه حالا ما یه خوابی دیدیما تو هم بیا انقدر اذیتم کن
از صبح که از خواب بیدار شدم تا الان همش مین هوآ اذیتم می کرد و سر به سرم میزاشت
امشب قرار بود بخاطر موفقیت شرکت که بخاطر عکسبرداری های من برای برند سلین بود که باعث شد سهام و سود شرکت ۸0 درصد افزایش پیدا کرده بود یه پارتی داشته باشیم
مین هوآ برای اینکه بهم تیکه بندازه گفت: امشب تروخدا پیش تهیونگ نرو که انقدر مستش شی شب توهم بزنی دوباره بیای بغل من
یه نفس کلافه ای دادم بیرون: هیییی مین هوآ راست میگی تهیونگ حتی از یه موادم بدتره مسته اعتیاد آوره کشندست اصلا این بشر معجونی از همه ی موادا و قرصا و نوشیدنی های الکلی عه همش دلم می خواد باهاش باشم وقتی یک ساعت نمی بینمش دیوونه میشم نمی تونم ازش دل بکنم خیلی می خوامش
مین هوآ اومد بازومو گرفت و گفت: بیا بریم بابا بیا بریم خودمونو برای امشب آماده کنیم خانوم پاک از دست رفتتتت
منو کشوند تا با خودش ببره که آروم زیر لب گفتم: هیییی تو که از دل من خبر نداری که عاشقه
۲۶.۷k
۰۵ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.