رمان فیکدریایی جادویی

رمان فیک‹دریایی جادویی›🌊‎‎‌‌‎‎𔘓

پارت²
𖧷┅┄┅┄┄┅𔘓┅┄┄┅┄┅𖧷
وقتی موقعه خودن جیهوپ شد جیغغغ بلندی کشیدم.
سونا: نچ نچ نچ، دیگ به دیگ میگه روت سیاه.
میخواستن میکروفون هاشون رو پرت کنن واسه آرمیا.
آخر کنسرت بود.
همه آرمیا با ذوق جیغ میکشیدن. شروع کردن پرت کردن.
همه آرمیا جیغ میزدن و میپریدن هوا تا میکروفون هارو بگیرن.
هعی، منو سونا کی شانس داشتیم که الان داشته باشیم.
با ناراحتی به آرمیای که میکروفون گرفتن و ذوق میکنن خیره شدم.
جیهوپ میخواست پرت کنه.
خوش به حال اونی که میکروفون جیهوپ و میگیره.
یه دفعه منصرف شد.
همه نگاه ها خیره جیهوپ بود.
جیهوپ به سمت ما حرکت کرد.
ضربان قلبم رفت بالا.
سونا: نوران..چرا جیهوپ داره میاد سمت ما؟
جیهوپ مستقیم اومد روبه روی من.
خدایا، دارم خواب میبینم؟
جیهوپ: این میکروفون، برای تو..
چییییییییییییییی؟
میکروفوننننننننن داددددددد به منننننننن؟
توی شوک بودم.
باورم نمیشد جیهوپ..
میکروفون و ازش گرفتم.
لبخندی به روم زد و دوباره رفت.
کلل سالن جیغ میزدن.
سونا که اصن توی این دنیا نبود.
سونا: نورانننننننننن...کثافطططططط خرررر شانسسسسسسسسس..
به حرص خوردنش خندیدم و غرق لذت شدم.
انگار یه رویا بود.
دیدگاه ها (۰)

رمان فیک‹دریایی جادویی›🌊‎‎‌‌‎‎𔘓پارت³𖧷┅┄┅┄┄┅𔘓┅┄┄┅┄┅𖧷کنسرت تمو...

رمان فیک‹دریایی جادویی›🌊‎‎‌‌‎‎𔘓پارت⁴𖧷┅┄┅┄┄┅𔘓┅┄┄┅┄┅𖧷صبح با اف...

رمان فیک‹دریایی جادویی›🌊‎‎‌‌‎‎𔘓پارت¹𖧷┅┄┅┄┄┅𔘓┅┄┄┅┄┅𖧷من: سوناا...

رمان فیک‹اگر نبودی›💜🌙پارت⁵¹⊱⋅ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ─ ⋅⊰جین: جیسو،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط