fake kook
fake kook
part*2۴
از دید ا.ت
نشسته بودم داشتم با گوشیه کوک بازی میکردم اَه شارژ تموم کرد گوشیو زدم تو شارژ یه خانم با لباس مثل نیم تنه و یه شلواری که از زانوش بلند تر بود و موهاش رنگارنگ بود یه عینک هم زده بود اومد سمتم
~: سلام
ا.ت: سلام
~: برای استخدام شرکت اومدم
ا.ت: با این تیپ
~: مگه چشه
ا.ت: هیچیش نیست ولی مطمئنی کار و با بار اشتباه نگرفتی
~: نه
ا.ت: که اینطور گفتی برای چی اومدی
~: استخدام
استخدام فکر کردی میزارم همچین زنی با جونگکوک تو شرکت کار کنه اصلا
ا.ت: خب این فرم پر کن
~: مگه نباید برم یه جای دیگه مصاحبه انجام بدم
ا.ت: اول این فرم پر کن
~: بله حتما
چند دقیقه بعد
~: بفرمایید
ا.ت: ممنون
~: خب کی جواب میاد
ا.ت:فردا تماس میگیرم
~: مرسی
وایی فک کردی به همین راحتی میزارم بیای اینجا
ده دقیقه بعد
🧔🏻: سلام
ا.ت: سلام
🧔🏻: برای استخدام اومدم
ا.ت: بله بفرمایید این فرم پر کنید بعد به اون اتاقه برای مصاحبه برید
🧔🏻: بله مرسی
کوک: فکر کنم خیلی سرت شلوغه
ا.ت: چیکار کنم دیگه
کوک: بریم خونه
ا.ت: اره بریم خیلی خستم
کوک:گوشیمو کجا گذاشتی
ا.ت: شارژ تموم شد
کوک: خب مهم نیست بریم خونه
ا.ت: بریم
رفتیم خونه تا پدر کوک نشسته
پ: سلام
کوک: برای چی اومدی اینجا
ا.ت: خجالت بکش پدرته
پ: اول اینکه سلام عرض کردم
ا.ت: سلام پدر جون
پ: دوما اومدم معذرت خواهی کنم
ا.ت: معذرت خواهی چرا کوک باید از شما معذرت بخواد
پ: نه عروسم اینجوری نگو
ا.ت: زود تند سریع کوک معذرت خواهی کن
کوک: ا.ت
ا.ت: سریع
کوک: نمیخوام
با پا زدم رو پاش نشوندمش گوششو گرفتم که عذر خواهی کن
ا.ت: تا نکردی ول نمیکنم
کوک: ولم کن
ا.ت: نه
کوک: باشه پدر من معذرت میخوام
پ: اومدم اینو بگم که برگردین به عمارت ما
ا.ت: باشه حتما
کوک: ولم کن ا.ت
ا.ت: اینم بگو باشه
کوک:باشه برمیگردیم
#کوک
#فیک
#سناریو
part*2۴
از دید ا.ت
نشسته بودم داشتم با گوشیه کوک بازی میکردم اَه شارژ تموم کرد گوشیو زدم تو شارژ یه خانم با لباس مثل نیم تنه و یه شلواری که از زانوش بلند تر بود و موهاش رنگارنگ بود یه عینک هم زده بود اومد سمتم
~: سلام
ا.ت: سلام
~: برای استخدام شرکت اومدم
ا.ت: با این تیپ
~: مگه چشه
ا.ت: هیچیش نیست ولی مطمئنی کار و با بار اشتباه نگرفتی
~: نه
ا.ت: که اینطور گفتی برای چی اومدی
~: استخدام
استخدام فکر کردی میزارم همچین زنی با جونگکوک تو شرکت کار کنه اصلا
ا.ت: خب این فرم پر کن
~: مگه نباید برم یه جای دیگه مصاحبه انجام بدم
ا.ت: اول این فرم پر کن
~: بله حتما
چند دقیقه بعد
~: بفرمایید
ا.ت: ممنون
~: خب کی جواب میاد
ا.ت:فردا تماس میگیرم
~: مرسی
وایی فک کردی به همین راحتی میزارم بیای اینجا
ده دقیقه بعد
🧔🏻: سلام
ا.ت: سلام
🧔🏻: برای استخدام اومدم
ا.ت: بله بفرمایید این فرم پر کنید بعد به اون اتاقه برای مصاحبه برید
🧔🏻: بله مرسی
کوک: فکر کنم خیلی سرت شلوغه
ا.ت: چیکار کنم دیگه
کوک: بریم خونه
ا.ت: اره بریم خیلی خستم
کوک:گوشیمو کجا گذاشتی
ا.ت: شارژ تموم شد
کوک: خب مهم نیست بریم خونه
ا.ت: بریم
رفتیم خونه تا پدر کوک نشسته
پ: سلام
کوک: برای چی اومدی اینجا
ا.ت: خجالت بکش پدرته
پ: اول اینکه سلام عرض کردم
ا.ت: سلام پدر جون
پ: دوما اومدم معذرت خواهی کنم
ا.ت: معذرت خواهی چرا کوک باید از شما معذرت بخواد
پ: نه عروسم اینجوری نگو
ا.ت: زود تند سریع کوک معذرت خواهی کن
کوک: ا.ت
ا.ت: سریع
کوک: نمیخوام
با پا زدم رو پاش نشوندمش گوششو گرفتم که عذر خواهی کن
ا.ت: تا نکردی ول نمیکنم
کوک: ولم کن
ا.ت: نه
کوک: باشه پدر من معذرت میخوام
پ: اومدم اینو بگم که برگردین به عمارت ما
ا.ت: باشه حتما
کوک: ولم کن ا.ت
ا.ت: اینم بگو باشه
کوک:باشه برمیگردیم
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۰.۳k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.