𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞⁵¹
𝒻𝒶𝓁ℯ;🌞⁵¹
"میا"
ناگهان دیدم دکتر اومدم سمت من و شلوارم و پایین کشید.داره چه غلطی میکنه.داد زدم و تهیونگ و صدا کردم اما دکتر با لبخند مهربونی چیزی رو به دکتر گفت که من نفهمیدم.یعنی چی.
میا:..can..can you..
هوفف انگلیسی هم بلد نیستم.
دیدم دکتر داره بهم دست میزنه..نههه..
با صدای بلندی تهیونگ رو صدا زدم.ولی
نیومد.چیکار کنم.
سعی کردم با پاهام هلش بدم ولی نشد.کلا من و چک کرد بعد انگار تهیونگ و صدا کرد..
نکنه فهمیده باشه با جونگکوک...نهه امکان نداره..
میا:don't..t-tell him...umm(بهش نگو)
دکتر هم انگار متوجه نشد.
وقتی تهیونگ اومد تو سریع شلوارم و درست
کردم و رفتم پیشش وایسادم.
متوجه نمیشدم تهیونگ و دکتر چی میگفتم..
تهیونگ:برو توی ماشین
میا:من میخوام..
تهیونگ:گفتم برو توی ماشین
با عجله رفتم داخل ماشین.جونگکوک به سمتم برگشت و گفت
جونگکوک:چی شد؟رفتین چیکار کردین؟
میا:دکتر شلوارم و در اورد و نگاهم کرد..
جونگکوک:پشت و جلو؟
میا:اره..
جونگکوک اهی کلافه کشید..دستم و گرفت و گفت
جونگکوک:چیزی نیست..عیب نداره..
ناگهان دیدم تهیونگ به سمت ماشین میاد.خیلی عصبانی بود.همین که نشست بدون حرفی ماشین و روشن کرد و با تموم سرعتش رفت.
رسیدیم خونه و از ماشین پیاده شدیم.من از پیش
جونگکوک جم نمیخوردم.به خونه رسیدیم و تهیونگ پالتو ی قهوه ایش رو پرت کرد روی مبل.
«پایان میا ویو»
"راوی"
تهیونگ با صدای بلندی داد زد
تهیونگ:تو ی عوضی باهاش رابطه ی مق**عدی داشتی؟توی هر**زه رفتی بهش دا*دی؟
میا:جونگکوک..
جونگکوک:میا ییا اینجا..
میا رو کشید پشت خودش.
جونگکوک:تهیونگ سر من داد نزن.اگر من عوضی هستم تو چی هستی؟تو عاشق دخترت شدی
تهیونگ:داری چه زری میزنی؟اون الان دخترمه
جونگکوک:دروغ نگو..حس تو بهش پدر فرزندی نیست.وگرنه از همون اول باهاش مثل دخترت رفتار میکردی.تو داری عاشقش میشی و
با خودت میگی حست پدر و فرزندیه.
تهیونگ:دهنت و ببند جونگکوک..
جونگکوک:دارم دروغ میگم؟من اگر عوضی بودم هیچ وقت از کو**ن لعنتیش به فاکش نمیدادم
اون بکا*رت لعنتی و میگرفتم.اون معصومیتش رو.
تهیونگ هیچ حرفی نمیزد و ساکت بود.شاید قطعا حق با جونگکوک بوده باشه.شاید اونقدر را هم بد نبوده باشه.ولی الان تهیونگ چه حسی داشت؟
تهیونگ شروع کرد به باز کردن پیراهنش.
با بالا تنه ی لخت جلوشون وایساده بود.
اون داشت چه غلطی میکرد؟وسط بحث مهمشون داشت لباس در میاورد؟اون واقعا احمق بود؟
یا برعکس،خیلی زرنگ..
جونگکوک:داری چه علطی میکنی؟
تهیونگ:غلطی که تو کردی!
راستی این فیک اول قرار بود تک پارتی باشه..اگر جا نشد بشه دو پارتی..اصلا یک دفعه شد ۵۱ پارت و تریسام
"میا"
ناگهان دیدم دکتر اومدم سمت من و شلوارم و پایین کشید.داره چه غلطی میکنه.داد زدم و تهیونگ و صدا کردم اما دکتر با لبخند مهربونی چیزی رو به دکتر گفت که من نفهمیدم.یعنی چی.
میا:..can..can you..
هوفف انگلیسی هم بلد نیستم.
دیدم دکتر داره بهم دست میزنه..نههه..
با صدای بلندی تهیونگ رو صدا زدم.ولی
نیومد.چیکار کنم.
سعی کردم با پاهام هلش بدم ولی نشد.کلا من و چک کرد بعد انگار تهیونگ و صدا کرد..
نکنه فهمیده باشه با جونگکوک...نهه امکان نداره..
میا:don't..t-tell him...umm(بهش نگو)
دکتر هم انگار متوجه نشد.
وقتی تهیونگ اومد تو سریع شلوارم و درست
کردم و رفتم پیشش وایسادم.
متوجه نمیشدم تهیونگ و دکتر چی میگفتم..
تهیونگ:برو توی ماشین
میا:من میخوام..
تهیونگ:گفتم برو توی ماشین
با عجله رفتم داخل ماشین.جونگکوک به سمتم برگشت و گفت
جونگکوک:چی شد؟رفتین چیکار کردین؟
میا:دکتر شلوارم و در اورد و نگاهم کرد..
جونگکوک:پشت و جلو؟
میا:اره..
جونگکوک اهی کلافه کشید..دستم و گرفت و گفت
جونگکوک:چیزی نیست..عیب نداره..
ناگهان دیدم تهیونگ به سمت ماشین میاد.خیلی عصبانی بود.همین که نشست بدون حرفی ماشین و روشن کرد و با تموم سرعتش رفت.
رسیدیم خونه و از ماشین پیاده شدیم.من از پیش
جونگکوک جم نمیخوردم.به خونه رسیدیم و تهیونگ پالتو ی قهوه ایش رو پرت کرد روی مبل.
«پایان میا ویو»
"راوی"
تهیونگ با صدای بلندی داد زد
تهیونگ:تو ی عوضی باهاش رابطه ی مق**عدی داشتی؟توی هر**زه رفتی بهش دا*دی؟
میا:جونگکوک..
جونگکوک:میا ییا اینجا..
میا رو کشید پشت خودش.
جونگکوک:تهیونگ سر من داد نزن.اگر من عوضی هستم تو چی هستی؟تو عاشق دخترت شدی
تهیونگ:داری چه زری میزنی؟اون الان دخترمه
جونگکوک:دروغ نگو..حس تو بهش پدر فرزندی نیست.وگرنه از همون اول باهاش مثل دخترت رفتار میکردی.تو داری عاشقش میشی و
با خودت میگی حست پدر و فرزندیه.
تهیونگ:دهنت و ببند جونگکوک..
جونگکوک:دارم دروغ میگم؟من اگر عوضی بودم هیچ وقت از کو**ن لعنتیش به فاکش نمیدادم
اون بکا*رت لعنتی و میگرفتم.اون معصومیتش رو.
تهیونگ هیچ حرفی نمیزد و ساکت بود.شاید قطعا حق با جونگکوک بوده باشه.شاید اونقدر را هم بد نبوده باشه.ولی الان تهیونگ چه حسی داشت؟
تهیونگ شروع کرد به باز کردن پیراهنش.
با بالا تنه ی لخت جلوشون وایساده بود.
اون داشت چه غلطی میکرد؟وسط بحث مهمشون داشت لباس در میاورد؟اون واقعا احمق بود؟
یا برعکس،خیلی زرنگ..
جونگکوک:داری چه علطی میکنی؟
تهیونگ:غلطی که تو کردی!
راستی این فیک اول قرار بود تک پارتی باشه..اگر جا نشد بشه دو پارتی..اصلا یک دفعه شد ۵۱ پارت و تریسام
۴.۹k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.