آن روزها مادر

آن روزها مادر
در یک تشت پرآب با کمی صابون
و چند تکه لباس
خورشید را می شست
آن روزها همه ی لباسهای من
بوی آفتاب می داد....!


#واهه آرمن


🌿🌿🌿🌿🌿
دیدگاه ها (۱)

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بودعقل... سر پیچیده بود ا...

...

مادرم ملتی یک نفره است، تنها در کنار اوست که باور می کنم حتی...

پس عزا بر خود کنید ای خفتگانزانک بد مرگیست این خواب گران مول...

جرعه ای خاطره.:تابستان سال ۱۳۵۱ شایدم ۵۲ مثل همین تابستون اخ...

شهر خاموش شده بود ، همه برای زنده موندن فرار می‌کردند و اوکر...

درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط