ایدل موردعلاقم pt25
pt25
ا ت: تهیونگ تو برو تو اتاقت
تهیونگ: من... میخوام... برم کنسرت
هشش این که اصن نمیفهمه من چی میگم
ا ت: کوک تو کدوم اتاق میخوابی؟
کوک: من پیشه.... جین هیونگ... میخوابم
ا ت: خوبه تو خول نشدی از همه بیشتر ظرفیت داری
ات: تو برو تو اتاقه جیمینو تهیونگ
کوک: چـ..چرا؟
ا ت: برتی اینکه جین هیونگاز بوی الکل بفهمه پارت میکنه حالا پاشون مراقبه خودتم، باش
بلند شد تا برها ت: عاعم میشه تهیونگم باخودت ببری اگه میتونی
سرشو فقط تکون دادو اومدو تهیونگ به زور بلند کردو با خودش برد
خب من الان با این دوتا منگول چیکار کنم
خب بزار اول جیمینو ببرم بعد با یانگ برم اتاقمون
رفتم سمته جیمین دستشو گرفتمو به زور بلند کردم یکمی سنگین بود بردمش تو اتاقش اون دوتا چیزه دیگه رو تخت لش کرده بودن جا برای جیمین نبود
ینی ببرمش تو اتاقه خودمون
راهه اتاقو گرفتم بردمش تو اتاق
گذاشتمش رو تخت که یهو تعادلمو از دست دادمو افتادم روش چشاش باز شد قلبم داشت تند تند میز الانه که از جاش بیاد برای چند لحظه بهم زل زدیم که به خودم اومدم از روش بلند شدم
چشاش اروم اروم بسته شد
هوفف قلبم چرا اینطوری کرد
بالشو پتو برای یانگ برداشتمو از اتاق رفتم بیرون
درو اروم بستم
«««««
یانگو گذاشتم رو کاناپه پتورو روش کشیدم
تمامه لیوانا رو جمع کردمو بطریای الکلو گمو گور کردم بعد اومدمو رو یه کاناپای دیگه دراز کشیدم اروم اروم خوابم برد
«««««««
با صدای دورو برم بیدار شدم
کی روم پتو انداخته؟
بلند شدمو نشستم
مینگ یو: صبح بخیر ا ت
ا ت: هوم صبح بخیر
جین: چرا دیشب تو و یانگ رو کاناپه ها خوابیدین
ا ت: خب چیزه
یانگ: خب کوک پیشه تهیونگ خوابید جا نبود جیمینو برد تو اتاقه ما
جین: برد؟
ا ت: نه ینی رفت
جین: خب کوک چرا پیشه من نخوابید
ا ت: خب...
کوک: نمیخواستم بیدارت کنم با تهیونگ رفتم تو اتاقش
نامجون: پس جیمین الان تو اتاقه اتو یانگه؟
ته: اره
نامجون داشت میرفت سمته اتافه جیمین
اگه بره وضعیته جیمینو ببینه میفهمه دیشب الکل خورده بدو بدو رفتم سمته در
ا ت: عامم نه به نظرم بیدارش نکن
نامجون: چرا نباید بیدار شه
ا ت: نه بزار بخوابه دیشب...
ا ت: دیشب تا دیروقت بیدار بوده
نامجون: خب دلیل نمیشه که بیدار نشه
ا ت: خب خست...
حرفم نمیه موند که دره اتاق باز شد
برگشتم که جیمین با یه حوله رو سرش وایستاده بودو یه حوله تنش بود(شلوار پاش بود منحرفا)
یه جیغ خفیف زدمو چشامو گرفتم
نامجون: جیمین
جیمین: عوه متاسفم من تو اتاقتون لباس نداشتم
از طرفه در رفتم کنار
دستمو از رو چشام برداشتمو رفتم یه طرفه دیگه
کوک: چی شده؟
ا ت: هیچی
یانگ: چرا استرس گرفتی؟
ا ت: هیچی مهم نیست
ا ت: قضیه دیشب اخر کار دستمون میده
شوگا: چه قضیه ای
ا ت:(جیغ)
برگشتم
ا ت: هاه قلبم
ا ت: هیچی هیچی
ا ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
شوگا: سرم تو گوشیم بود
ا ت: اهان
جین: خب کی صبحانه میخوره امادستهممون بلند شدیمو رفتیم سره میز جیمینم از تو اتاقه خودشون اومد بیرون
جیمین: صبح بخیر
مینگ یو: صبح بخیر
ا ت: عهم صبح بخیر
هم یه صبح بخیری بهش گفتن که اومدو روبه روم نشست
منو یانگ با مکنه ها یه طرفه میز نشسته بودیم هیونگا طرفه دیگه
(از اینجا به بعد حرفاشونو اروم میزنن)
یانگ: کمرم خیلی درد میکنه*اروم
ا ت: چرا؟
زد به بازوم
یانگ: تقصیره توعه منو دیشب رو کاناپه خوابوندی درد میکنه
ا ت: مجبور بودم اگه کوک، میرفت پیشه جین میخوابید اوضاع بارونی نیشد
کوک: خب چرا جیمینو پیشهما نزاشتی
جیمین: ینی تو دیشب منو اوردی تو اتاق
ته: منو کی اورد
ا ت: یه لحظه ببندین
تو رو کوک برد باخودش جیمینو با خودم اوردم تو اتاقتو نگو، شما دوتا رو کله تخت لش کرده بودین چجوری میزاشتمش رو تخت مجبور شدم ببرمش تو اتاق خودمون تازه خودمم رو کاناپه خوابیدم
جیمین: خب راست میگه ولی بازم دلیل نمیشد منو تو اتاقه خودتون بزارین میذاشتینم رو کاناپه
ا ت: دیگه به ذهنم نرسید بعدشم نخواستم تو گرمی با کمر درد اجرا کنی
ته: چشمم روشن
ا ت: هی منظوری نداشتم
جیمین: ممنون
ا ت:*لبخند
ا ت: عام میگم چیزی از دیشب یادتونه
یانگ جلو دهنشو گرفت
یانگ: من که چیزه بدی نگفتم
ا ت: نه*خنده
ته: هی چرا میخندی
ا ت: هیچکدومتو ظرفیت الکلو نداشتین*خنده
جیمین: چـ.چیکار کردیم
ا ت: خدایی از کوک خوشم اومد ظرفیتش بیشتر بود
کوک: واقعا
ا ت: اره خوب بود
ا ت: ولی خب بقیتون افتضاح بودین*خنده
ته: چیکار کردیم بگو دیگه
ا ت: ازتون فیلم گرفتم*خنده
یانگ: چی؟
یانگ: پاکش کن
ا ت: عاعا نمیشه*خنده
کوک: خیله خب ولی به هیونگا نشون نده
ا ت: قول میدم
ته: خـ.خب میشه چیلمو ببینیم
ا ت: حتما*خنده
گوشیمو در اوردمو فیلمشو پلی کردم
ا ت:*خنده
ا ت: همتون دیوونه شده بودین*خنده
همشون با هم داشتن نگاه میکردن
لایک؟
ا ت: تهیونگ تو برو تو اتاقت
تهیونگ: من... میخوام... برم کنسرت
هشش این که اصن نمیفهمه من چی میگم
ا ت: کوک تو کدوم اتاق میخوابی؟
کوک: من پیشه.... جین هیونگ... میخوابم
ا ت: خوبه تو خول نشدی از همه بیشتر ظرفیت داری
ات: تو برو تو اتاقه جیمینو تهیونگ
کوک: چـ..چرا؟
ا ت: برتی اینکه جین هیونگاز بوی الکل بفهمه پارت میکنه حالا پاشون مراقبه خودتم، باش
بلند شد تا برها ت: عاعم میشه تهیونگم باخودت ببری اگه میتونی
سرشو فقط تکون دادو اومدو تهیونگ به زور بلند کردو با خودش برد
خب من الان با این دوتا منگول چیکار کنم
خب بزار اول جیمینو ببرم بعد با یانگ برم اتاقمون
رفتم سمته جیمین دستشو گرفتمو به زور بلند کردم یکمی سنگین بود بردمش تو اتاقش اون دوتا چیزه دیگه رو تخت لش کرده بودن جا برای جیمین نبود
ینی ببرمش تو اتاقه خودمون
راهه اتاقو گرفتم بردمش تو اتاق
گذاشتمش رو تخت که یهو تعادلمو از دست دادمو افتادم روش چشاش باز شد قلبم داشت تند تند میز الانه که از جاش بیاد برای چند لحظه بهم زل زدیم که به خودم اومدم از روش بلند شدم
چشاش اروم اروم بسته شد
هوفف قلبم چرا اینطوری کرد
بالشو پتو برای یانگ برداشتمو از اتاق رفتم بیرون
درو اروم بستم
«««««
یانگو گذاشتم رو کاناپه پتورو روش کشیدم
تمامه لیوانا رو جمع کردمو بطریای الکلو گمو گور کردم بعد اومدمو رو یه کاناپای دیگه دراز کشیدم اروم اروم خوابم برد
«««««««
با صدای دورو برم بیدار شدم
کی روم پتو انداخته؟
بلند شدمو نشستم
مینگ یو: صبح بخیر ا ت
ا ت: هوم صبح بخیر
جین: چرا دیشب تو و یانگ رو کاناپه ها خوابیدین
ا ت: خب چیزه
یانگ: خب کوک پیشه تهیونگ خوابید جا نبود جیمینو برد تو اتاقه ما
جین: برد؟
ا ت: نه ینی رفت
جین: خب کوک چرا پیشه من نخوابید
ا ت: خب...
کوک: نمیخواستم بیدارت کنم با تهیونگ رفتم تو اتاقش
نامجون: پس جیمین الان تو اتاقه اتو یانگه؟
ته: اره
نامجون داشت میرفت سمته اتافه جیمین
اگه بره وضعیته جیمینو ببینه میفهمه دیشب الکل خورده بدو بدو رفتم سمته در
ا ت: عامم نه به نظرم بیدارش نکن
نامجون: چرا نباید بیدار شه
ا ت: نه بزار بخوابه دیشب...
ا ت: دیشب تا دیروقت بیدار بوده
نامجون: خب دلیل نمیشه که بیدار نشه
ا ت: خب خست...
حرفم نمیه موند که دره اتاق باز شد
برگشتم که جیمین با یه حوله رو سرش وایستاده بودو یه حوله تنش بود(شلوار پاش بود منحرفا)
یه جیغ خفیف زدمو چشامو گرفتم
نامجون: جیمین
جیمین: عوه متاسفم من تو اتاقتون لباس نداشتم
از طرفه در رفتم کنار
دستمو از رو چشام برداشتمو رفتم یه طرفه دیگه
کوک: چی شده؟
ا ت: هیچی
یانگ: چرا استرس گرفتی؟
ا ت: هیچی مهم نیست
ا ت: قضیه دیشب اخر کار دستمون میده
شوگا: چه قضیه ای
ا ت:(جیغ)
برگشتم
ا ت: هاه قلبم
ا ت: هیچی هیچی
ا ت: تو اینجا چیکار میکنی؟
شوگا: سرم تو گوشیم بود
ا ت: اهان
جین: خب کی صبحانه میخوره امادستهممون بلند شدیمو رفتیم سره میز جیمینم از تو اتاقه خودشون اومد بیرون
جیمین: صبح بخیر
مینگ یو: صبح بخیر
ا ت: عهم صبح بخیر
هم یه صبح بخیری بهش گفتن که اومدو روبه روم نشست
منو یانگ با مکنه ها یه طرفه میز نشسته بودیم هیونگا طرفه دیگه
(از اینجا به بعد حرفاشونو اروم میزنن)
یانگ: کمرم خیلی درد میکنه*اروم
ا ت: چرا؟
زد به بازوم
یانگ: تقصیره توعه منو دیشب رو کاناپه خوابوندی درد میکنه
ا ت: مجبور بودم اگه کوک، میرفت پیشه جین میخوابید اوضاع بارونی نیشد
کوک: خب چرا جیمینو پیشهما نزاشتی
جیمین: ینی تو دیشب منو اوردی تو اتاق
ته: منو کی اورد
ا ت: یه لحظه ببندین
تو رو کوک برد باخودش جیمینو با خودم اوردم تو اتاقتو نگو، شما دوتا رو کله تخت لش کرده بودین چجوری میزاشتمش رو تخت مجبور شدم ببرمش تو اتاق خودمون تازه خودمم رو کاناپه خوابیدم
جیمین: خب راست میگه ولی بازم دلیل نمیشد منو تو اتاقه خودتون بزارین میذاشتینم رو کاناپه
ا ت: دیگه به ذهنم نرسید بعدشم نخواستم تو گرمی با کمر درد اجرا کنی
ته: چشمم روشن
ا ت: هی منظوری نداشتم
جیمین: ممنون
ا ت:*لبخند
ا ت: عام میگم چیزی از دیشب یادتونه
یانگ جلو دهنشو گرفت
یانگ: من که چیزه بدی نگفتم
ا ت: نه*خنده
ته: هی چرا میخندی
ا ت: هیچکدومتو ظرفیت الکلو نداشتین*خنده
جیمین: چـ.چیکار کردیم
ا ت: خدایی از کوک خوشم اومد ظرفیتش بیشتر بود
کوک: واقعا
ا ت: اره خوب بود
ا ت: ولی خب بقیتون افتضاح بودین*خنده
ته: چیکار کردیم بگو دیگه
ا ت: ازتون فیلم گرفتم*خنده
یانگ: چی؟
یانگ: پاکش کن
ا ت: عاعا نمیشه*خنده
کوک: خیله خب ولی به هیونگا نشون نده
ا ت: قول میدم
ته: خـ.خب میشه چیلمو ببینیم
ا ت: حتما*خنده
گوشیمو در اوردمو فیلمشو پلی کردم
ا ت:*خنده
ا ت: همتون دیوونه شده بودین*خنده
همشون با هم داشتن نگاه میکردن
لایک؟
۳۱۸.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.