پارت

پارت ۳۱
مدرسه وارثان

پرش زمانی به یک ساعت نیم بد

ویو راوی
رسیدن به سئول
خ.ه خیلی خب بچه ها یکی یکی پیاده بشین
بچه ها باشه
کوک :لنی رسیدیم بیدار شو
لنی: هیم رسیدیم
کوک:آره
لنی :باشه
[بچه ها همه پیاده شدن و رفتن خونشون]
لنی سلام بابا
سان ها سلام دخترم
اردو چطور بود
لنی خیلی خوب
سان ها خب برو لباساتون عوض کند و بیا برام تعریف کن بیبینم چی شد‌
لنی باشه
*لنی لباساشون عوض کرد و اومد صحبت کرد *
[پرش زمانی به زمان خواب]
سان ها چه باحال ؛ حالا برو بخواب فردا باید با کوک مراسم رو برنامه ریزی کنید
لنی باشه شب بخیر
سان ها شب بخیر ‌

فردا صبح
ویو جونگ کوک
صبح از خواب بیدار شدم و صبحونه رو خوردم و لباس پوشیدم و رفتم دنبال لنی

ویو لنی
از خواب بیدار شدم و صبحونه رو خوردم و حاضر شدم حدودای ۱۰ دقیقه بد جونگکوک اومد دنبالم و رفتم پایین جونگ کوک به ماشین تکیه داد خوشپیت شود بود
لنی کوک جونم
جونگ کوک اومدم سلام نفسم
لنی سلام
جونگ کوک چقدر خوشگل شدی
لنی مرسی ، بریم
جونگکوک اره. بفرمایید ماد مازل
لنی او چه جنتلمن
* سوار ماشین شدن*
جونگ کوک خب الان کجا بریم
لنی بریم لباس بخریم
کوک باشه
لنی آخ جون
کوک پس قبلش
لنی بفرما
*لنی لپ کوک رو بوسید*
کوک مرسی

توی مرکز خرید

شرایط
۲۱۶ فالور
۱۸ لایک
۴ کامنت
#فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #فیک #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_از_جونگکوک #فیکشن #رمان_از_بی_تی_اس #چندپارتی #تک_پارتی #رمان #تهیونگ #جونگکوک
دیدگاه ها (۶)

بچه ها خوبید من دیروز خبر رو که شنیدم خیلی حالم بد شود من خو...

پارت ۳۲ مدرسه وارثان توی مرکز خرید لنی کوک جونم میشه بریم ای...

پارت ۳۰مدرسه وارثان ویو فردا صبح خ.ه خیلی خب بچه ها بیدار ...

پارت ۲۹ مدرسه وارثانلنی نه این طوری نیست کوک پس چی لنی خجالت...

پارت 2 مافیای عاشق من 💜

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐عشق مافیاصبح ساعت 10ویو جونگ کوک از تخت اومدم بیرون وا...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط