دوپارتی از سوکجینی
دوپارتی از سوکجینی
p2
همراه با لبخندی که روی لبش نقش بسته بود سرش رو روی پای ا.ت گذاشت و چشم هاش رو بست: چقد همه چی خوبه امروز! نه ا.ت؟
دست ا.ت بین موهای ابریشمیِ سوکجین فرو رفت: اره امروز خیلی خوبه..سوکجیناا ابر ها رو نگاه کن..من عاشق ابر هاممم
دست سوکجین بین انگشت های دست ا.ت قفل شد و آروم زمزمه کرد: منم عاشق تو ام..
_واییی سوکجینننن..گل های بابونه..من خیلی دوستشون دارمم
- منم تورو دوست دارم ا.تم!
_سوکجینا..میتونی صدای باد رو بشنوی؟؟ زیادی قشنگه
-اره مثل صدای نفس های تو قشنگه!
_سوکجینییی..اون ابره شبیه قلبههه
-مثل قلب تو که برای من بوسیدنیه؟
_سو... سوکجین؟؟ چی بوسیدنیه؟؟
چشم های شکلاتی رنگ سوکجین رو به روی چشم های مشکیه ا.ت قرار گرفت و کنار گوش ا.ت زمزمه کرد: جز به جز وجودت برای من بوسیدنیه!
انگشتش رو روی اجزای صورت ا.ت کشید و دوباره ا.ت رو مخاطب قرار داد: تار به تار مژه هات برای من زیبا ترین و پرستیدنی ترینه! و من..کیم سوکجین! دیوانه وار عاشق کسی شدم..که روزی به خودم قول داده بودم ذره ایی نزدیکش نشم..! و من الان..میپرستمت پروانهِ آبیِ من!
چشم های متعجب و گِرد شده ا.ت توی سیاهچاله چشم های سوکجین گره خورد: منظورت چیه پسر؟
مردمک چشم های سوکجین برای لحظه ایی لرزید و دوباره توی چشم های ا.ت ثابت شد: میخوام فقط پسری باشم که تو بهش میگی پسرم! و میخوام دخترم باشی! میشه؟ میتونی کیم ا.ت من بشی؟
لب هاش رو روی لاله گوش ا.ت کشید و ادامه داد: میخوام تنت فقط بین بازو های خودم باشه! تو آغوش خودم باشی..
بوسه؟ اوه! البته!
و بوسه ایی از لب های گرمش به لب های لطیف ا.ت هدیه کرد و تا مدت ها ذوق اون بوسه رو هر لحظه به یاد داشت!!!
خب خب بلوبریز
چطور بود؟؟
کامنت و لایک؟
اره سوییتی:>
p2
همراه با لبخندی که روی لبش نقش بسته بود سرش رو روی پای ا.ت گذاشت و چشم هاش رو بست: چقد همه چی خوبه امروز! نه ا.ت؟
دست ا.ت بین موهای ابریشمیِ سوکجین فرو رفت: اره امروز خیلی خوبه..سوکجیناا ابر ها رو نگاه کن..من عاشق ابر هاممم
دست سوکجین بین انگشت های دست ا.ت قفل شد و آروم زمزمه کرد: منم عاشق تو ام..
_واییی سوکجینننن..گل های بابونه..من خیلی دوستشون دارمم
- منم تورو دوست دارم ا.تم!
_سوکجینا..میتونی صدای باد رو بشنوی؟؟ زیادی قشنگه
-اره مثل صدای نفس های تو قشنگه!
_سوکجینییی..اون ابره شبیه قلبههه
-مثل قلب تو که برای من بوسیدنیه؟
_سو... سوکجین؟؟ چی بوسیدنیه؟؟
چشم های شکلاتی رنگ سوکجین رو به روی چشم های مشکیه ا.ت قرار گرفت و کنار گوش ا.ت زمزمه کرد: جز به جز وجودت برای من بوسیدنیه!
انگشتش رو روی اجزای صورت ا.ت کشید و دوباره ا.ت رو مخاطب قرار داد: تار به تار مژه هات برای من زیبا ترین و پرستیدنی ترینه! و من..کیم سوکجین! دیوانه وار عاشق کسی شدم..که روزی به خودم قول داده بودم ذره ایی نزدیکش نشم..! و من الان..میپرستمت پروانهِ آبیِ من!
چشم های متعجب و گِرد شده ا.ت توی سیاهچاله چشم های سوکجین گره خورد: منظورت چیه پسر؟
مردمک چشم های سوکجین برای لحظه ایی لرزید و دوباره توی چشم های ا.ت ثابت شد: میخوام فقط پسری باشم که تو بهش میگی پسرم! و میخوام دخترم باشی! میشه؟ میتونی کیم ا.ت من بشی؟
لب هاش رو روی لاله گوش ا.ت کشید و ادامه داد: میخوام تنت فقط بین بازو های خودم باشه! تو آغوش خودم باشی..
بوسه؟ اوه! البته!
و بوسه ایی از لب های گرمش به لب های لطیف ا.ت هدیه کرد و تا مدت ها ذوق اون بوسه رو هر لحظه به یاد داشت!!!
خب خب بلوبریز
چطور بود؟؟
کامنت و لایک؟
اره سوییتی:>
۳۰.۶k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.