حرف بیخود نزن بیاین تو ببینم ..من تازه عروسمو دیدم
حرف بیخود نزن بیاین تو ببینم ..من تازه عروسمو دیدم
از واژه عروس احساس خوبی بهم دست میداد و لبخند کوک هم باعث میشد دلم گرم بشه ..داخل خونه از بیرونشم قشنگ تر بود
^بشین دخترم برات یه چیزی میارم بخوری
+نه نه خاله لطفا زحمت نکشین
^خاله نه و ماماااان بعدشم زحمتی نیست
لبمو گاز گرفتمو رو به کوک به علامت تاسف سر تکون دادن که خندید
^ بیا صبح کیک درست کردم با چایی بخوریم
+دستتون درد نکنه… مامان(اروم گفتم )
^ افرییین ببین چقدر قشنگ میگه مامان ..الان میفهمم پسرم چرا شیفتت شده
خجالت کشیدمو سرمو پایین انداختم
^اووم خجالتی هم که هستی از خوشگلی هم که ماشالا کم نداری… جونگ کوک من که عاشقش شدم وای به حال تو
خندیدیم
^از خانوادت برام بگو عزیزم
+عاام … خانواده من ایران زندگی میکنن . یه برادر کوچیک تر از خودمم دارم .
^عزیزممم خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمشون
+میخوام باهاشون راجب کوک حرف بزنم حتما به زودی با هم اشناتون میکنم
×مامان بابا کجاست?
^با داداشت رفته بودن برای ا/ت هدیه بخرن ..گفته بودی دیشب تولدش بود
+واقعا ممنونممم نیازی نبوود
^انگشتر تو دستت خیلی قشنگه
+کوک بهم گفت که برای شما بوده
^مادر بزرگ شوهرم به عروسش دادو اونم به من و منم به تو ..تو هم که بچه دار شدی و عروس دار شدی بده به عروس بزرگت
×انتظار چندتا بچه داری مامان(قهقهه میزد)
^ اوووووم… کم کم دوتا ..دیگه دوتارو باید داشته باشین
خندیدیمو همزمان پدر کوک و برادرش هم اومدن
از جام بلند شدمو تعظیم کوتاهی کردم ..
•خوش اومدییییی پسرممم
و پسرشو بغل کرد
•مهمونم که برامون اوردییییی… خوش اومدی دخترمم
+ممنونم بابا
•وااااای خداااجون تو چقدر شیرین میگی باباا.. من دختر نداشتم ..شنیدن کلمه بابا از زبون تو حس خوبی داره
برادر کوک : سلام من برادرشوهرتم
از حرفی که زد خندمون گرفت
#loveme°•
از واژه عروس احساس خوبی بهم دست میداد و لبخند کوک هم باعث میشد دلم گرم بشه ..داخل خونه از بیرونشم قشنگ تر بود
^بشین دخترم برات یه چیزی میارم بخوری
+نه نه خاله لطفا زحمت نکشین
^خاله نه و ماماااان بعدشم زحمتی نیست
لبمو گاز گرفتمو رو به کوک به علامت تاسف سر تکون دادن که خندید
^ بیا صبح کیک درست کردم با چایی بخوریم
+دستتون درد نکنه… مامان(اروم گفتم )
^ افرییین ببین چقدر قشنگ میگه مامان ..الان میفهمم پسرم چرا شیفتت شده
خجالت کشیدمو سرمو پایین انداختم
^اووم خجالتی هم که هستی از خوشگلی هم که ماشالا کم نداری… جونگ کوک من که عاشقش شدم وای به حال تو
خندیدیم
^از خانوادت برام بگو عزیزم
+عاام … خانواده من ایران زندگی میکنن . یه برادر کوچیک تر از خودمم دارم .
^عزیزممم خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمشون
+میخوام باهاشون راجب کوک حرف بزنم حتما به زودی با هم اشناتون میکنم
×مامان بابا کجاست?
^با داداشت رفته بودن برای ا/ت هدیه بخرن ..گفته بودی دیشب تولدش بود
+واقعا ممنونممم نیازی نبوود
^انگشتر تو دستت خیلی قشنگه
+کوک بهم گفت که برای شما بوده
^مادر بزرگ شوهرم به عروسش دادو اونم به من و منم به تو ..تو هم که بچه دار شدی و عروس دار شدی بده به عروس بزرگت
×انتظار چندتا بچه داری مامان(قهقهه میزد)
^ اوووووم… کم کم دوتا ..دیگه دوتارو باید داشته باشین
خندیدیمو همزمان پدر کوک و برادرش هم اومدن
از جام بلند شدمو تعظیم کوتاهی کردم ..
•خوش اومدییییی پسرممم
و پسرشو بغل کرد
•مهمونم که برامون اوردییییی… خوش اومدی دخترمم
+ممنونم بابا
•وااااای خداااجون تو چقدر شیرین میگی باباا.. من دختر نداشتم ..شنیدن کلمه بابا از زبون تو حس خوبی داره
برادر کوک : سلام من برادرشوهرتم
از حرفی که زد خندمون گرفت
#loveme°•
۸.۸k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
comments (۱۳)
no_comment