Part47
Part47
((ا/ت))
دستمو دراز کردم که به لیسو خورد ..
+یااا ساعت چنده ??(با حالت خوابالو پرسیدم)
~بگیر بخواب بابا
+بگو دیگههه
~عوووف 9 و نیم
+هاااااا????
~چتهههههه???
+قرار بودم ساعت 10 با کوک برم پیش خانوادش
~خب بدووووو نیم ساعت زمان داری
سریع بلند شدمو رفتم سراغ کمد
+اونجو این خوبه یا این… این یکی چطوره?? عووف نه این خیلی بازه ..این خیلی تنگه… این خیلی کوتاهه… لعنتی یه لباس درست ندارم منننننن
~ارومممممم باااااش بابا ..اون دامن پیلی دار مشکیتو با اون تیشرت دخترونه گشادتو بپوش ترکیب رنگ قشنگی دارن هم دخترونست و هم تیپ خودته
طبق گفته لیسو دامنمو پوشیدمو پایین تیشرتمو داخلش کردمو کموبند پهنشو هم بستم و به اینه نگاه کردم خیلی خوشگل بود
+لیسوکوتاه که نیست نه?!
~نهههه بابااا بجنب ..بیا من ارایشت میکنم
جلوش نشستمو شروع کرد به میکاپ کردن من
+واووو وری نایسسس
~تو همون عین ادم کره ای حرف بزن انگلیسی پیش کش
+باید یاد بگیرم خو
با شنیدن صدای بوق فهمیدم کوک اومده از دخترا خدافظی کردمو از خونه اومدم بیرون
×چرا هرروز خوشگل تر از دیروز میشی?
+(خندیدم) سلااام
پریدم تو بغلش که سرشو فرو کرد لای موهام
×راستی ..از رنگ موی جدیدت خوشم میاد ..خیلی بهت میاد
+واقعا?
× اوهوم ..بریم?
+بریم
سوار ماشین شدم و حرکت کردیم ..اولش توی ماشین سکوت بود
+اگه ازم خوششون نیاد چی?
×(خندید) بهت میگم مامانم تا عکستو دید انگشترشو دراورد تا بدم به تو
+خب پدرت چی? برادرت چی?
×انقدر استرس نداشته باش
با یه دستش فرمونو با یه دستشم دست منو گرفته بود حتی با دست من تو دستش دنده عوض میکرد
×خب پیاده شو
از ماشین پیاده شدم ..خونه خیلی خوشگلی بود باغچه بزرگی داشت که پر از گل های رز سفید و قرمز بود ..در زد
×مامااااااان
^اومدمممممممم
^به بههه ببین کیا اومدنننن بیا اینجا ببینم
اول منو بغل کردو بعدشم پسرشوو
×مامان حالا که عروست اومد من دوم شدم هاا??
^
((ا/ت))
دستمو دراز کردم که به لیسو خورد ..
+یااا ساعت چنده ??(با حالت خوابالو پرسیدم)
~بگیر بخواب بابا
+بگو دیگههه
~عوووف 9 و نیم
+هاااااا????
~چتهههههه???
+قرار بودم ساعت 10 با کوک برم پیش خانوادش
~خب بدووووو نیم ساعت زمان داری
سریع بلند شدمو رفتم سراغ کمد
+اونجو این خوبه یا این… این یکی چطوره?? عووف نه این خیلی بازه ..این خیلی تنگه… این خیلی کوتاهه… لعنتی یه لباس درست ندارم منننننن
~ارومممممم باااااش بابا ..اون دامن پیلی دار مشکیتو با اون تیشرت دخترونه گشادتو بپوش ترکیب رنگ قشنگی دارن هم دخترونست و هم تیپ خودته
طبق گفته لیسو دامنمو پوشیدمو پایین تیشرتمو داخلش کردمو کموبند پهنشو هم بستم و به اینه نگاه کردم خیلی خوشگل بود
+لیسوکوتاه که نیست نه?!
~نهههه بابااا بجنب ..بیا من ارایشت میکنم
جلوش نشستمو شروع کرد به میکاپ کردن من
+واووو وری نایسسس
~تو همون عین ادم کره ای حرف بزن انگلیسی پیش کش
+باید یاد بگیرم خو
با شنیدن صدای بوق فهمیدم کوک اومده از دخترا خدافظی کردمو از خونه اومدم بیرون
×چرا هرروز خوشگل تر از دیروز میشی?
+(خندیدم) سلااام
پریدم تو بغلش که سرشو فرو کرد لای موهام
×راستی ..از رنگ موی جدیدت خوشم میاد ..خیلی بهت میاد
+واقعا?
× اوهوم ..بریم?
+بریم
سوار ماشین شدم و حرکت کردیم ..اولش توی ماشین سکوت بود
+اگه ازم خوششون نیاد چی?
×(خندید) بهت میگم مامانم تا عکستو دید انگشترشو دراورد تا بدم به تو
+خب پدرت چی? برادرت چی?
×انقدر استرس نداشته باش
با یه دستش فرمونو با یه دستشم دست منو گرفته بود حتی با دست من تو دستش دنده عوض میکرد
×خب پیاده شو
از ماشین پیاده شدم ..خونه خیلی خوشگلی بود باغچه بزرگی داشت که پر از گل های رز سفید و قرمز بود ..در زد
×مامااااااان
^اومدمممممممم
^به بههه ببین کیا اومدنننن بیا اینجا ببینم
اول منو بغل کردو بعدشم پسرشوو
×مامان حالا که عروست اومد من دوم شدم هاا??
^
۸.۵k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.