قهرمان های من
P:20
ویو ات
🦁ات مامانت اومده بود اینجا سراغت رو گرف منم گفتم با شوگا رفتی ولی نمیدونم کجا
+الان کجاس
🦁نمیدونم نکنه رفته باشه خونه شوگا
+آخه آدرس نداره که عقل کل حتما رفته کمپانی ، اصن کی رفته ؟
🦁حدود یک ساعت پیش
+ خو خنگول خانم کمپانی هم الان بستس ساعت ۳ صب🗿👍
🦁اکی من نمیدونم فقط بهت خبر دادم
+اکی خدافز
بدون اینکه چیزه دیگه ای بگه قطع کردم حالم بد بود چرا باید بیاد سراغم باز هوففف کوک میخواست سوال کنه ک دید حالم بده هیچی نگف
دوباره گوشیم زنگ خورد
+اَه کیه باز
ک دیدم پیدینیمه
+بله اجوشی
$ ات دخترم مادرت بعد از ظهر زنگ زد آدرس خونت رو خواست الانم ک خونه شوگا و گف چیزی بین تو و شوگا عه ؟ اتفاقی افتاده
+ن ... نه اجوشی ، الان آدرس رو دادین بهش
$برای تورو بعد از ظهر دادم الانم شوگا رو خواست دادم
+چ...چی (یکم با داد )
کوک نگران شد و ماشین رو زد کنار و نگران بهم نگا میکرد
+ینی چی دادین ؟
$چطور دخترم
+هیچی ، من برم فعلا
دوباره نزاشتم چیزی بگه و قطع کردم
+وای وای کوک برگرد (نگران و با بغض)
_چیشده ات ؟ خوبی ؟
+برو فعلا وقت نیس بعدا میگم فعلا برگرد خونه شوگا
_باشه
و دور زد ک برگردیم
+کوکی لطفا تند تر برو (با صدا گرفته)
ویو کوک
_باشه
واقعا نگرانش بودم سرعتم رو زیاد کردم
بعد ۱۰ مین.......
ویو ات
رسیدیم زود پیاده شدم زنگ رو زدم
باز نکرد تند تند پشت سر هم زدم واییی بدبخت شدم نکنه داداشمم باهاشون بوده ؟ اگه فهمیده باشه من با ی پسر رفتم قطعا شوگا رو میکشه! چون داداشم یه .....
ک یونگی درو باز کرد
دست کوک رو گرفتم و با عجله رفتیم تو درو بستم
+یونگی زود باش برو تو
×چیشده
_نمیگه ک
+بیاین میگم
رفتیم داخل یونگی سهتا نسکافه آورد
+خب راستش مامانم برگشته ولی نمیدونم تنها یا ن .....(و کل داستان رو میگه)
_اوو شت
×خب الان چی میشه !؟
+هچی فقط دعا دعا میکنم داداشم باهاشون نباشه چون زندت نمیزاره
×_چرا ؟
+چون داداشم ......
ویو ات
🦁ات مامانت اومده بود اینجا سراغت رو گرف منم گفتم با شوگا رفتی ولی نمیدونم کجا
+الان کجاس
🦁نمیدونم نکنه رفته باشه خونه شوگا
+آخه آدرس نداره که عقل کل حتما رفته کمپانی ، اصن کی رفته ؟
🦁حدود یک ساعت پیش
+ خو خنگول خانم کمپانی هم الان بستس ساعت ۳ صب🗿👍
🦁اکی من نمیدونم فقط بهت خبر دادم
+اکی خدافز
بدون اینکه چیزه دیگه ای بگه قطع کردم حالم بد بود چرا باید بیاد سراغم باز هوففف کوک میخواست سوال کنه ک دید حالم بده هیچی نگف
دوباره گوشیم زنگ خورد
+اَه کیه باز
ک دیدم پیدینیمه
+بله اجوشی
$ ات دخترم مادرت بعد از ظهر زنگ زد آدرس خونت رو خواست الانم ک خونه شوگا و گف چیزی بین تو و شوگا عه ؟ اتفاقی افتاده
+ن ... نه اجوشی ، الان آدرس رو دادین بهش
$برای تورو بعد از ظهر دادم الانم شوگا رو خواست دادم
+چ...چی (یکم با داد )
کوک نگران شد و ماشین رو زد کنار و نگران بهم نگا میکرد
+ینی چی دادین ؟
$چطور دخترم
+هیچی ، من برم فعلا
دوباره نزاشتم چیزی بگه و قطع کردم
+وای وای کوک برگرد (نگران و با بغض)
_چیشده ات ؟ خوبی ؟
+برو فعلا وقت نیس بعدا میگم فعلا برگرد خونه شوگا
_باشه
و دور زد ک برگردیم
+کوکی لطفا تند تر برو (با صدا گرفته)
ویو کوک
_باشه
واقعا نگرانش بودم سرعتم رو زیاد کردم
بعد ۱۰ مین.......
ویو ات
رسیدیم زود پیاده شدم زنگ رو زدم
باز نکرد تند تند پشت سر هم زدم واییی بدبخت شدم نکنه داداشمم باهاشون بوده ؟ اگه فهمیده باشه من با ی پسر رفتم قطعا شوگا رو میکشه! چون داداشم یه .....
ک یونگی درو باز کرد
دست کوک رو گرفتم و با عجله رفتیم تو درو بستم
+یونگی زود باش برو تو
×چیشده
_نمیگه ک
+بیاین میگم
رفتیم داخل یونگی سهتا نسکافه آورد
+خب راستش مامانم برگشته ولی نمیدونم تنها یا ن .....(و کل داستان رو میگه)
_اوو شت
×خب الان چی میشه !؟
+هچی فقط دعا دعا میکنم داداشم باهاشون نباشه چون زندت نمیزاره
×_چرا ؟
+چون داداشم ......
۵.۴k
۱۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.