قهرمان های من

P:18
ک زنگ در رو زدن ، یونگی زیر لب ی چیزی غرغر کرد و آروم من از روش گذاشت کنار 🙄
×بیا این اسپری رو بزن تا من برم در رو باز کنم
+ب....باشه😳
سعی کردم ب روم نیارم نع نع ات آروم باش هیچ اتفاقی چند دقیقه پیش نیوفتاد ، اسپری رو زدم و رفتم پایین ببینم کی بود ک با جیمین و کوک و جیهوپ رو ب رو شدم
+عررررر شما ها اینجا چیکار میکنین
£ما باید اینو بپرسیم ، با این سر و وضع اینجا چیکار میکنی
+مگه چمه
×راس میگن یکم لباست
+زهر مار 😑
_چیزی بینتونه؟ حالا نگفتی چرا اینجایی
هوبی: آره چرا اینجایی
×بیاین تو میگم
آروم دم گوشش یونگی گفتم
+چی میگی اوپا نگو بهشون
×نگران نباش جوجه 😉
رفتیم پیش بقیه
جیمین: خو بگین
×من ات رو آوردم اینجا چون میخواستم بیشتر حواسم بهش باشم یکم این چند روز ناراحت بوده، چیزی هم بینمون نیس
+عااا آره
_اکی
بعد چند ساعت هوبی و جیمین رفتن
_هیونگ میشه باهات حرف بزنم
×اکی بیا تو کتاب خونه
+اینجا کتابخونه هم دارع (با ذوق )
×ارع کیوتی میتونی بری ببینی ولی اول بزار من با کوک حرف بزنم
+باجع
(بچه ها اعضا بی تی اس رو با اینا نشون میدم
کوک_ شوگا× ات+ جیمین🐣نامجون🐨جین🦙 تهیونگ🐻جیهوپ🐿)