love inother style پارت46
#love_inother_style #پارت46
#ساکونو #جینیونگ
ساکونو
من:پدرمیشه باهاتون حرف بزنم!!
بابا عینکشو برداشت و بهم نگاهی کرد
بابا:خیلی مؤدب شدی هاااا
من:بابااا به کدوم سازت بندری برقصم
بابا:باشع ببخشید بگو چیکارم داری
من:بابا میخوام برم برن بورسیه شم میشه آیا؟!
بابا شوکه شده بود که یهو صدایی اعتراض بک ویونگ بلند شدش
بک:چی داری میگی هان؟ بابا نمیزاری برع ها
یونگ:مگه چرت و پرت که همینطوری سرتو بندازی پایین بری نخیررر
من:بیشینین بینممم بابا اصل کار بابایه درضمن تصمیم دارم هروقت ازدواج شما دوتا تی خر را رو ببینم پس هروقت ازدواج کنین برمیگردم قوول میدم قول قوله قوولللل
بابا:باشه بعد امسال اگه قبول شدی میتونی بری آما حق نداری اونجا عاشق کسی بشی
من:قبوللللهه قربونت برم من
بک ویونگ بادشون خالی شد
من:هوشتتت غصه نخورین زندگی خیلی کوتاه گمرین بیاین بغلم گلایی من
بک:این از وقتی رفته اون دنیا برگشته خیلی مشکوک شدم بهش
من:تو ساکت شووو با میا همش دور از چشم من قرار میزاری بی تربیتتت
بک:از کجا فهمیدی
من:از یه جایی
بک:گوشیمو چک کردی؟؟؟
من:فک کن اره خوببب بریم بخوابیم شب خوششش فردا آزمون داریم باید بریم اردوگاه مخصوص مسابقات
****////****////****
جینیونگ
امروز خیلی خوشحال بودم چراش هم مشخص بود طی این یک هفته بیهوشیش میرفتم بالایی سرش بهش وابسته شدم حالا تو این هفته مسابقات میتونم بهترم بشناسمش وارد کلاس شدم که بووممم خوردم زمین
خنده همه بلند شدش گشتم دنبال عامل این کار که با یه جفت چشم شیطون که برام مهم شده بود روبه رو شدم
ساکونو لب زد:تلافی کارت آقا
من:خوب دیگه فیلم کمدی تون تموم شد وسایلاتون بیارین پایین وقتشه بریم اردوگاه مسابقات بجنبینننن
همه؛باشععع
دبیر اومد داخل کلاس
دبیر:بچه ها قبل رفتن به همون ترتیبی که اول گفتم تقسیم بندی میشین و باهم کار میکنین تو ماشین هم کنار هم میشینین سؤالی نیس
ساکونو:استاد وضعیت اتاقا چطوریه
دبیر:مثل همین تقسیم بندیا بجنبین
ساکونو:خدایااا روحم شاد یادم گرامی جماعت اگه نصف شبی مردم کار جینیونگ
بعد با دستاش منو نشون دادن
یونگ:من حلوا خیرات میکنم من از شر کارات راحت کنه
ساکونو:تو لال بمیری که عرضه اعتر...
که یونگ جلویی دهنشو گرفت
یونگ:باشه عزیزم بیا بریم جینیونگ نزار زیاد حرف بزنه
من:باشه حواسم هس بهش
#ساکونو #جینیونگ
ساکونو
من:پدرمیشه باهاتون حرف بزنم!!
بابا عینکشو برداشت و بهم نگاهی کرد
بابا:خیلی مؤدب شدی هاااا
من:بابااا به کدوم سازت بندری برقصم
بابا:باشع ببخشید بگو چیکارم داری
من:بابا میخوام برم برن بورسیه شم میشه آیا؟!
بابا شوکه شده بود که یهو صدایی اعتراض بک ویونگ بلند شدش
بک:چی داری میگی هان؟ بابا نمیزاری برع ها
یونگ:مگه چرت و پرت که همینطوری سرتو بندازی پایین بری نخیررر
من:بیشینین بینممم بابا اصل کار بابایه درضمن تصمیم دارم هروقت ازدواج شما دوتا تی خر را رو ببینم پس هروقت ازدواج کنین برمیگردم قوول میدم قول قوله قوولللل
بابا:باشه بعد امسال اگه قبول شدی میتونی بری آما حق نداری اونجا عاشق کسی بشی
من:قبوللللهه قربونت برم من
بک ویونگ بادشون خالی شد
من:هوشتتت غصه نخورین زندگی خیلی کوتاه گمرین بیاین بغلم گلایی من
بک:این از وقتی رفته اون دنیا برگشته خیلی مشکوک شدم بهش
من:تو ساکت شووو با میا همش دور از چشم من قرار میزاری بی تربیتتت
بک:از کجا فهمیدی
من:از یه جایی
بک:گوشیمو چک کردی؟؟؟
من:فک کن اره خوببب بریم بخوابیم شب خوششش فردا آزمون داریم باید بریم اردوگاه مخصوص مسابقات
****////****////****
جینیونگ
امروز خیلی خوشحال بودم چراش هم مشخص بود طی این یک هفته بیهوشیش میرفتم بالایی سرش بهش وابسته شدم حالا تو این هفته مسابقات میتونم بهترم بشناسمش وارد کلاس شدم که بووممم خوردم زمین
خنده همه بلند شدش گشتم دنبال عامل این کار که با یه جفت چشم شیطون که برام مهم شده بود روبه رو شدم
ساکونو لب زد:تلافی کارت آقا
من:خوب دیگه فیلم کمدی تون تموم شد وسایلاتون بیارین پایین وقتشه بریم اردوگاه مسابقات بجنبینننن
همه؛باشععع
دبیر اومد داخل کلاس
دبیر:بچه ها قبل رفتن به همون ترتیبی که اول گفتم تقسیم بندی میشین و باهم کار میکنین تو ماشین هم کنار هم میشینین سؤالی نیس
ساکونو:استاد وضعیت اتاقا چطوریه
دبیر:مثل همین تقسیم بندیا بجنبین
ساکونو:خدایااا روحم شاد یادم گرامی جماعت اگه نصف شبی مردم کار جینیونگ
بعد با دستاش منو نشون دادن
یونگ:من حلوا خیرات میکنم من از شر کارات راحت کنه
ساکونو:تو لال بمیری که عرضه اعتر...
که یونگ جلویی دهنشو گرفت
یونگ:باشه عزیزم بیا بریم جینیونگ نزار زیاد حرف بزنه
من:باشه حواسم هس بهش
۴.۷k
۱۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.