من که در گوشه ی چشمت نشدم جا چه کنم

من که در گوشه ی چشمت نشدم جا چه کنم؟
نکشم دست از آن چشم فریبا چه کنم؟
خانه بر آب ولی خانه خرابم تو نکن
ساحلی امن تویی قایق و دریا چه کنم؟
ذکر بیمارم و بیمارم و بیمار توام
بر لبم دارم و دعوای مداوا چه کنم؟
مثل ماهی و پلنگم به تماشای تو من
میکشم نعره زدل امشب و ... فردا چه کنم؟
می زنم بوسه به لبهای تو در خواب شبم
نشود حال دلم ...روز... شکیبا چه کنم؟
شیشه از سنگ اگر می شکند نوش دلش
عشق دیوانه به سر دارم و حالا... چه کنم؟
دیدگاه ها (۲)

‌ روزگاریست كه تكليف دلم روشن نيستجا به اندازه تنهايى من در ...

شبی را با خیالش گریه ای مستانه کردمشکایت ها ز هستی با دلِ دی...

گفتم به دل عاشق مشو،جاےی براے عشق نیست خندید دل گفتا به من،پ...

مثلِ یڪ دریا شدمـ، اما تو باران نیستےمثلِ خورشیدمـ برایت، ما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط