باز طلوع آفتاب و پرت شدن به ورطه بیداری

باز طلوع آفتاب و پرت شدن به ورطه بیداری
من اصلا میل به بیدارشدن ندارم
در خواب دارمت و نیستی کنارم به وقت هوشیاری
ای لعنت به من لعنت به یادت که
شب یک جور و روز جوری دیگر مرا میسوزانی

#فرهاد_فرهادی
دیدگاه ها (۱)

گرم تر از آفتاب ظهر تابستانیمرا در تبخود میسوزانی،اما نمی دا...

صبح طلوع آفتاب استدر نگاه تو و من بزرگترین مزرعه آفتاب گردان...

تمام زندگی اش رادر چشمان او میدیدنه این که چشمانش خیلی درشت ...

زندگی، قبل از هرچیز زندگی ست. گل می خواهد، موسیقی می خواهد، ...

خون آشام عزیز (57)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط