راه طولانیـ p1
راه طولانیـ p1
از زبان ا. ت:
داشتم ت خیابونا با رفیقم قدم میزدیم و باهم صحبت میکردیم و میخندیدیم
سولی: ا. ت اون پسره چه کراشه اوف ا. ت نگاش کننننن
ا. ت: بابا روانی چته، کوش کجاس؟ کدومو میگی ت
سولی: عنتر چه هیزم هسیا اون پسره ک تیپش لش مشکیه
ا. ت:اها اون اره چه جذابه، خو ک چی اون خدش معلومه دوست دختر داره بیا بریم بابا
سولی: ا. ت من دارم از دسشویی میترکم بیا بریم دستشویی
ا. ت: گمشو بینم تا ت بیای من میرم یه چیزی بخورم گشنمه
سولی: باشه ایش
سولی رفت سمت دستشویی و منن رفتم سمت کافه تریا دقیقا جایی که اون پسره ایستاده بود
گوشیمو از ت جیبم در اوردم و یه نگاهی به ساعت انداختم
ساعت 10شب بود، رفتم ت کافه و چشمم به اون پسره خورد ک دقیقا رو به رو من نشست میز جلویی
نگاهمو ازش گرفتم، گارسون اومد سمتم
گارسون: چیزی میل میکنید خانم؟
ا. ت: عام بله یه قهوه تلخ ممنون
گارسون: بله حتما چیز دیگ میل ندارید
ا ت: عا ن یه چیز کیک شکلاتی هم اگ دارید بیارید ممنون
گارسون: چشم
ا. ت: ممنون
گارسون رفت گوشیمو در اوردم و چک میکردم هنوز پیامای اون کثافت رو گوشیم بود
اسمشو ماهی سیو کرده بودم اسمش لی سونگ بود
بعد سه ماه رابطه بهم خیانت کرد منم مثل اشغال انداختمش دور
داشتم به گوشیم ور میرفتم ک سرمو اوردم بالا و صدایی نسبتا کلفت مواجه شدم
همون پسره بود ک روش کراش زده بودم
پسر(جیهوپ): ببخشید میخاستم یه چیزی بهتون بگم
ا. ت: بفرمایید
پسر: من از شما خشم اومده میشه شمارتون و داشته باشم
ا. ت: عا شماره؟ اوک بزن
پسر: مرسی
ا. ت:***********
پسر: پیامک میدم رو خطتون مشکلی نیست اینجا بشینمــــــ؟
ا. ت: ن بفرمایید
(اقا این فیک بر اساس داستان خدم و رلم مینویسم!)
از زبان ا. ت:
داشتم ت خیابونا با رفیقم قدم میزدیم و باهم صحبت میکردیم و میخندیدیم
سولی: ا. ت اون پسره چه کراشه اوف ا. ت نگاش کننننن
ا. ت: بابا روانی چته، کوش کجاس؟ کدومو میگی ت
سولی: عنتر چه هیزم هسیا اون پسره ک تیپش لش مشکیه
ا. ت:اها اون اره چه جذابه، خو ک چی اون خدش معلومه دوست دختر داره بیا بریم بابا
سولی: ا. ت من دارم از دسشویی میترکم بیا بریم دستشویی
ا. ت: گمشو بینم تا ت بیای من میرم یه چیزی بخورم گشنمه
سولی: باشه ایش
سولی رفت سمت دستشویی و منن رفتم سمت کافه تریا دقیقا جایی که اون پسره ایستاده بود
گوشیمو از ت جیبم در اوردم و یه نگاهی به ساعت انداختم
ساعت 10شب بود، رفتم ت کافه و چشمم به اون پسره خورد ک دقیقا رو به رو من نشست میز جلویی
نگاهمو ازش گرفتم، گارسون اومد سمتم
گارسون: چیزی میل میکنید خانم؟
ا. ت: عام بله یه قهوه تلخ ممنون
گارسون: بله حتما چیز دیگ میل ندارید
ا ت: عا ن یه چیز کیک شکلاتی هم اگ دارید بیارید ممنون
گارسون: چشم
ا. ت: ممنون
گارسون رفت گوشیمو در اوردم و چک میکردم هنوز پیامای اون کثافت رو گوشیم بود
اسمشو ماهی سیو کرده بودم اسمش لی سونگ بود
بعد سه ماه رابطه بهم خیانت کرد منم مثل اشغال انداختمش دور
داشتم به گوشیم ور میرفتم ک سرمو اوردم بالا و صدایی نسبتا کلفت مواجه شدم
همون پسره بود ک روش کراش زده بودم
پسر(جیهوپ): ببخشید میخاستم یه چیزی بهتون بگم
ا. ت: بفرمایید
پسر: من از شما خشم اومده میشه شمارتون و داشته باشم
ا. ت: عا شماره؟ اوک بزن
پسر: مرسی
ا. ت:***********
پسر: پیامک میدم رو خطتون مشکلی نیست اینجا بشینمــــــ؟
ا. ت: ن بفرمایید
(اقا این فیک بر اساس داستان خدم و رلم مینویسم!)
۱۱۹.۰k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.