فیک چند پارتی جونگ کوک
فیک چند پارتی جونگ کوک
وقتی تو پارتی جلوی همه ازت دفاع میکنه پارت ۲
از زبان ات
همینطور داشت هی ادامه میداد یه طومار ردیف کرده بود
جونگ کوک: همه چیز تو کاملا متعلق به منه و لازم نیست کسی هم خوشگلیاتو ببینه چون همشون فقط فقط مال منه از این به بعد هم دیگه چتری نمیزنی که همه ی نگاها بره سمتت همین الآنم میری چتری هاتو از ته میزنی وگرنه خودم اصلاح شون میکنم
چشمام چهار تا شده بود این چرا اینطوری شده؟ چرا همش ازم ایراد میگیره؟
ات: باشه باشه بابا بزرگ بسه دیگه نمیام اصن خوب شد؟ همین الآنم میرم تا آخر عمر تو اتاقم خودمو زندانی میکنم اصلا شاید دیوارای اتاقم تحریک بشن جونگ کوک اون وقت چیکار می خوای بکنی هوم؟
جونگ کوک: به من متلک نندازن بعدشم قرار بود منو ددی صدا کنی و درضمن بخاطر این گستاخیات امشب نمی تونی از من فرار کنی
ات: خب میرم دره اتاقمو قفل میکنم تا تو نیای
یه لبخند شیطانی یه ور لبش نشست نزدیک ترم اومد و گفت: هیچ قفل و دری نمیتونه منو تا ابد متوقف کنه
ات: پس می خوابم اون وقت نمی تونی منو از خواب شیرینم بیدارم کنی
جونگ کوک: هیچ چیزی نمی تونه منو متوقف کنه که کارمو نکنم بعدم بجز خوابای من نباید هیچ خواب دیگه ای ببینی
ات: حتی اگه یه خواب بد باشه؟ مثلاً...
جونگ کوک اومد طرفم و بلندم کرد هی دست و پا می زدم و تقلا می کردم که بزارتم زمین ولی انگار زور بی خودی می زدم
وقتی تو پارتی جلوی همه ازت دفاع میکنه پارت ۲
از زبان ات
همینطور داشت هی ادامه میداد یه طومار ردیف کرده بود
جونگ کوک: همه چیز تو کاملا متعلق به منه و لازم نیست کسی هم خوشگلیاتو ببینه چون همشون فقط فقط مال منه از این به بعد هم دیگه چتری نمیزنی که همه ی نگاها بره سمتت همین الآنم میری چتری هاتو از ته میزنی وگرنه خودم اصلاح شون میکنم
چشمام چهار تا شده بود این چرا اینطوری شده؟ چرا همش ازم ایراد میگیره؟
ات: باشه باشه بابا بزرگ بسه دیگه نمیام اصن خوب شد؟ همین الآنم میرم تا آخر عمر تو اتاقم خودمو زندانی میکنم اصلا شاید دیوارای اتاقم تحریک بشن جونگ کوک اون وقت چیکار می خوای بکنی هوم؟
جونگ کوک: به من متلک نندازن بعدشم قرار بود منو ددی صدا کنی و درضمن بخاطر این گستاخیات امشب نمی تونی از من فرار کنی
ات: خب میرم دره اتاقمو قفل میکنم تا تو نیای
یه لبخند شیطانی یه ور لبش نشست نزدیک ترم اومد و گفت: هیچ قفل و دری نمیتونه منو تا ابد متوقف کنه
ات: پس می خوابم اون وقت نمی تونی منو از خواب شیرینم بیدارم کنی
جونگ کوک: هیچ چیزی نمی تونه منو متوقف کنه که کارمو نکنم بعدم بجز خوابای من نباید هیچ خواب دیگه ای ببینی
ات: حتی اگه یه خواب بد باشه؟ مثلاً...
جونگ کوک اومد طرفم و بلندم کرد هی دست و پا می زدم و تقلا می کردم که بزارتم زمین ولی انگار زور بی خودی می زدم
۳۸.۵k
۰۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.