گر چه تمام بودنم گمشده در نبودنت

گر چه تمام بودنم ، گمشده در نبودنت
غرق محال می شوم ، خام  دوباره بودنت
چهره ی زیبای تو را ، نقش خیال می کنم
باز به خواب خویشتن ، رسم محال می کنم
حسرت دیدار تو را ، آهِ  دوباره می کشم
در شب بی ستاره ام ، تو را ستاره می کشم
کاش دوباره بنگری ، بر دل زار و خسته ام
خسته که نه ز #عشق تو ، خرد شدم ، شکسته ام
روز میان خواب من ، باز  غروب می شود
« اگر بیایی از سفر ، آه چه خوب  می شود »
مثل همیشه می روی ، باز  تو از خیال من
باز  تمام  می شود ، آرزوی  محال  من
نقش تو پاک می شود ، باز ز  خواب می پرم
حسرت دیدار تو را ، به کنج  سینه می برم ...

.
.
.

کاش دوباره بنگری ، بر دل زار و خسته ام
خسته که نه ز #عشق تو ، خرد شدم ، شکسته ام

                   #ساسان #مظهری

دیدگاه ها (۱)

تازگی ها زده فکری که نباید به سرم/ به خیالات تو از بس که می ...

چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم/ناگهاندل داد زد: دیوانه!...

ﺑﺮﺍﮮ ﺩﻝ ﺧـــﻮﺩﻡ ﻣﮯ ﻧﻮﯾﺴﻢ ‌..ﺑﺮﺍﮮ ﺩﻟﺘﻨﮕــﮯ ﻫﺎﯾــﻢ.‌.. ﺑﺮﺍﮮ ﺩﻏ...

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من /چه جنونی ، چه نیازی ، چه ...

گر چـه تمـام بـودنـم گمشده در نبودنت غـرقِ محال می شوم ، خام...

✍️ شعری که دکتر قیصر امین‌پور در دیدار شاعران با رهبر انقلاب...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط