اشپزان پارت 9
#اشپزان پارت 9
ک گفتم
ا/ت:چیشد ک ب اشپزی روی اوردی
جین:خب،وقتی میبینم ک از چند تا مواد میشه ی چیزه باحال و توپ در اورد چرا روی نیارم
ا/ت:اها،ولی چجوری انقدر ادم بزرگی شدی منظورم اینک چجوری ب اینجا رسیدی ک همه رو سرت قسم میخورن
ی خنده کوچیکی کرد و لب زد
جین:ببین اشپزی چیزیه باید بخاطرش هرچی داری رو کنی باید از اشپزی کردن لذت ببری ن اینک فقط برای سیر شدن غذا درست کنی
ا/ت:وای چ جالب شد اشپزی
جین:از چه غذایی خوشت نمیاد
ا/ت:از غذای دریایی..
نزاشت بقیه حرف مو بزنمو دوباره گفت
جین:از چیه غذای دریایی خوشت نمیاد ینی چی غذا ازارت میده
ا/ت:بوی ماهی،گوشت ماهی بنظر خوشمست ولی بوش زنندست
جین:ن اینطور نیست اگ اشپز از ابلیمو و ادویه هاا درست و ب اندازه استفاده کنه قطعاا این دلیلش نمیشه
ا/ت:اوو،استاد معلومه ک از بچگی اشپزی روتون تاثیر داشته
جین:اوهوم،حالا بگو ببینم خونت کجاست؟
ا/ت:ی خوابگاه هست ک برای دانشجو هاست کنار اونجا ی اپارتمان اون اپارتمانه
جین:یااا خونه تو خیلی دوره
ا/ت:خو میخواستی جنتلمن بازی در نیاری
جین:چی
ا/ت:هیچی
جین:امشب بیا خونه من
ا/ت:هعی ن اصلا
جین:هعی دختره پ برو تو خیابون بخواب
ا/ت : ن میام خونت سریع برو
جین:ها؟
ا/ت:برو
دیگ هیچی نگفتیم منم ب جاده نگاه میکردم و نفهمیدم چیشدو چشام بسته شود و خوابم برد
....
با صدا زدن اسمم از جام پریدم ک جین گفت
جین:بیدار شو رسیدیم
اعصبی از اینک از خواب بیدارشدم گفتم
ا/ت:هعی نمی تونستی یکم جنتلمن بازی دربیاری بغلم کنی ببری داخل
جین:هعی دختره نکنه رو کراشی ها؟!
برگشتم بهش نگا کردم ک دیدم با چشما ریز کرده نگام میکنه
ک لب زدم
ا/ت:اصلا کلا از کراش و دوس پسر خوشم نمیاد،بدم تو چرا از این فکرا میکنی نکنه ازم خوشت اومد ؟:/
ک غرید جین:مطمئن باش از هرکی خوشم بیاد از تو نه
ا/ت:چرا از من خوشت نمیاد
جین:چون تو خیلی حرف میزنی و بی دلیل عصبی میشی و پاچه میگیری
ا/ت:ینی انقدر اخلاقم گنده
جین:اره
ا/ت :پرو،کسی ب پرویی تو ندیدم
جین:دختره کله شق از وقتی سر و کلت پیدا شده میدونی چقدر حرص خورد
ا/ت:خوب میگی چیکار کنم
با یه حالتی ک زو زود پلک میگشت برگشت و نگام کرد
#jin
#bts
#kooki
#v
#suga
ک گفتم
ا/ت:چیشد ک ب اشپزی روی اوردی
جین:خب،وقتی میبینم ک از چند تا مواد میشه ی چیزه باحال و توپ در اورد چرا روی نیارم
ا/ت:اها،ولی چجوری انقدر ادم بزرگی شدی منظورم اینک چجوری ب اینجا رسیدی ک همه رو سرت قسم میخورن
ی خنده کوچیکی کرد و لب زد
جین:ببین اشپزی چیزیه باید بخاطرش هرچی داری رو کنی باید از اشپزی کردن لذت ببری ن اینک فقط برای سیر شدن غذا درست کنی
ا/ت:وای چ جالب شد اشپزی
جین:از چه غذایی خوشت نمیاد
ا/ت:از غذای دریایی..
نزاشت بقیه حرف مو بزنمو دوباره گفت
جین:از چیه غذای دریایی خوشت نمیاد ینی چی غذا ازارت میده
ا/ت:بوی ماهی،گوشت ماهی بنظر خوشمست ولی بوش زنندست
جین:ن اینطور نیست اگ اشپز از ابلیمو و ادویه هاا درست و ب اندازه استفاده کنه قطعاا این دلیلش نمیشه
ا/ت:اوو،استاد معلومه ک از بچگی اشپزی روتون تاثیر داشته
جین:اوهوم،حالا بگو ببینم خونت کجاست؟
ا/ت:ی خوابگاه هست ک برای دانشجو هاست کنار اونجا ی اپارتمان اون اپارتمانه
جین:یااا خونه تو خیلی دوره
ا/ت:خو میخواستی جنتلمن بازی در نیاری
جین:چی
ا/ت:هیچی
جین:امشب بیا خونه من
ا/ت:هعی ن اصلا
جین:هعی دختره پ برو تو خیابون بخواب
ا/ت : ن میام خونت سریع برو
جین:ها؟
ا/ت:برو
دیگ هیچی نگفتیم منم ب جاده نگاه میکردم و نفهمیدم چیشدو چشام بسته شود و خوابم برد
....
با صدا زدن اسمم از جام پریدم ک جین گفت
جین:بیدار شو رسیدیم
اعصبی از اینک از خواب بیدارشدم گفتم
ا/ت:هعی نمی تونستی یکم جنتلمن بازی دربیاری بغلم کنی ببری داخل
جین:هعی دختره نکنه رو کراشی ها؟!
برگشتم بهش نگا کردم ک دیدم با چشما ریز کرده نگام میکنه
ک لب زدم
ا/ت:اصلا کلا از کراش و دوس پسر خوشم نمیاد،بدم تو چرا از این فکرا میکنی نکنه ازم خوشت اومد ؟:/
ک غرید جین:مطمئن باش از هرکی خوشم بیاد از تو نه
ا/ت:چرا از من خوشت نمیاد
جین:چون تو خیلی حرف میزنی و بی دلیل عصبی میشی و پاچه میگیری
ا/ت:ینی انقدر اخلاقم گنده
جین:اره
ا/ت :پرو،کسی ب پرویی تو ندیدم
جین:دختره کله شق از وقتی سر و کلت پیدا شده میدونی چقدر حرص خورد
ا/ت:خوب میگی چیکار کنم
با یه حالتی ک زو زود پلک میگشت برگشت و نگام کرد
#jin
#bts
#kooki
#v
#suga
۷۲.۹k
۰۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.