اشپزان پارت

#اشپزان پارت8
هیچ نگفتم و نگاهم و دادم ب جاده ک اومد بالا سرم و گفت
جین:بیا دنبالم
ا/ت:کجا؟
جین:میرسونمت
ا/ت:ن خودم میرم
جین:پوشو بیا
ا/ت:ن استاد نمیشه همین اول سر بارت باشم
جین:باشه،پ خودت بیا ولی بهت بگما هیچ ماشینی الان نمیاد
ا/ت:نیاد،میشنم تا بیاد
جین :خدافظ
داشت میرفت ک گفتم
ا/ت:وایستا میام
تک خنده ای کرده و ب سمت پارکینگ رفت منم مثلمش دنبالش بودم ک گفت
جین:ایناهاش بیا بشین
خودش پشت فرمون نشست و منم با کمال پرویی رفتم روی صندلی شاگرد نشیتم ک گفت
جین:هعی بچه چند سالته ک رو صندلی شاگرد میشنی
ا/ت:20سالمه تازه من خودم ماشین دارم
سایلنت شد و هیچی نگفن ک گفتم
دیدگاه ها (۲)

فیک تهیونگ پارت2(کادر مهربانی)دوتاشون سرشو بالا پایین کردن ک...

#اشپزان پارت 9ک گفتما/ت:چیشد ک ب اشپزی روی اوردیجین:خب،وقتی ...

فیک تهیونگ پارت1(کادر مهربانی)صبح زود با حسی پرت شدن ب پایین...

#اشپزان پارت7رفت داخل و منم ب دنبالش رفتم ب سمت اشپز خونه ر...

پارت ۹۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۲۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط