PART

PART_7

بعد از اینکه لینو وارد اتاق شد
با نگرانی سمت جیسونگ رفت

لینو:جیسونگگگ...چرا یه هفتست مدرسه نمیایی؟

جیسونگ:امممم...مهم نیست..بیخیال

لینو:بگو....باهم میتونیم حل بکنیم

جیسونگ:چیز حل شدنی نیست

لینو: گفتم بگو

جیسونگ تمام ماجرا رو به لینو توضیح داد و لینو هم میتونست صدای شیکستن قلب جیسونگ رو بشنوه

لینو:من زنگ میزنم به مامانت....بنظرم میتونم قانع بکنمش

جیسونگ:فکر نمیکنم قانع بشه

لینو:ولی به امتحانش می ارزه

جیسونگ:اوهوم

لینو به مامان جیسونگ زنگ زد و مامانش بعد چند بوق گوشی رو جواب داد

مامان جیسونگ:بله؟

لینو:سلام من استاده جیسونگ هستم

مامان جیسونگ:واسه چی مزاحم شدی؟

لینو:🗿.....میتونم آدرس خونتون رو داشته باشم تا پسرتون رو بیارم به خودتون تحویل بدم؟

مامان جیسونگ:اون پسر من نیست...مزاحم منم نشو...


مامان جیسونگ تلفن رو قطع کرد
لینو پوفی از گمراهی کشید و سمت جیسونگ برگشت و چشمای پر از اشکش رو دید.....

لینو:هی هی...گریه نکن
چیزی نیست که

جیسونگ:یعنی من اینقدر اضافی ام؟
#استاد_جذاب
دیدگاه ها (۴)

PART_8لینو:نه این دنیاست که اضافیهبیخیالشوسایلت رو جمع کنجیس...

PART_9از در یه خانوم شبیه خوده لینو وارد شدهان بعد شنیدن کلم...

PART_6همه از استاداشون و دوستاشون خداحافظی کردنو وقتی کل مدر...

PART_5چند روز گذشته بودجیسونگ مدرسه نمیرفتدوستاش و مخصوصا اس...

قلب یخیپارت ۱۲از زبان ا/ت:هم کنجکاو شده بودم هم ناراحت، نمید...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_298_متنفرم از زمانی که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط