KOOK
#KOOK
#one_shot
+استاد
با صدای یکی از دانش اموز ها برگه های امتحان
رو روی میز گذاشت و سرش رو بلند کرد
و به دانش اموزها خیره شد
_کسی منو صدا کرد
با حرف زدن یکی از شاگرد ها به سمت او برگشت
+استاد من بودم
_بله سوالی داری
+استاد این روزا داخل اینترنت راجب یکی
از فرمانده ها خیلی صحبت میکنن
_ژنرال در اصل ژنرال بود
+استاد شما داستان زندگیش رو میدونید
_بله میدونم
+میشه داستان زندگیش رو برامون تعریف کنید
با لبخند روبه دانش اموزش
که خیلی کنجکاو بود گفت
_دقیقا راجب کجاش میخوای بدونی
دانش اموز با شیطنت گفت
+خب وقتی عاشق شاهزاده خانم بود چطوره
با این حرف شاگرد شیطونش بقیه شاگردا به نشانه تایید همهمه ای توی کلاس ایجاد کردن
که استاد ناچار روبه شاگرد هاش گفت
_مثل اینکه عاشق داستان های عاشقانه هستید
یه نفس عمیق کشید و شروع کرد به تعریف برای شاگرداش از ژنرالی که به تازگی محبوبیت بسیار زیادی در کره داشت
ژنرال جئون طی برگشت از یکی از جنگ ها که موفقیت زیادی کسب کرده بود
امپراطور تصمیم، بر قدردانی از ژنرال جشن و پایکوبی در قصر و شهر درست کرد
تمام خاندان سلطنتی هنگام برگشت ژنرال جئون
به استقبالش رفتن ژنرال با دیدن کوچک ترین دختر امپراطور یک دل نه صد دل عاشقش میشه
بعد از جشن ژنرال به شاهزاده خانم اعتراف میکنه
از اونجایی که این حس دوطرفه بود شاهزاده خانم با اشتیاق درخواست ژنرال رو قبول کرد
شروع کردن به گذاشتن قرار های مخفیانه طی اتفاقاتی امپراطور از موضوع با خبر میشه
و از این موضوع ناراضی
تصمیم میگیره ژنرال رو به یک معموریت طولانی بفرسته شاهزاده خانم عاشق هیشه در انتضار عشقش بود که از یکی از در های قصر وارد بشه
ولی خبری نبود هیچکس خبری از ژنرال نداشت
جز امپراطور بعد از چند ماه بیخبری خبر مرگ ژنرال
داخل قصر قصر پیچید شاهزاده خانم افسردگی گرفت ولی به اجبار پدرش مجبور به ازدواج ناخواسته شد بعد از گذشت یک سال ژنرال برگشت
با اشتیاق به، سمت اقامت گاه شاهزاده خانم رفت
ولی دیگه کار از کارگذشته بود شاهزاده خانم ازدواج کرده بود ژنرال جئون عشق رو در قلبش دفن کرد
و بعد از مدت چند سال ژنرال با یه دختر اشنا شد که تصمیم گرفت با اون دختر ازدواج کنه
تمام کلاس با حالتیگرفته به حرف های استاد گوش میکردن داستان عشقی که شنیده بودن درد داشت
عشقی که پایانش چیزی که باید نشده بود
+استاد
_بله
+چرا امپراطور خبر مرگ ژنرال جئون رو پخش کرد
_میدونید بعضی وقت ها بعضی عشق ها اشتباه هستن
+یعنی بعد از اون اتفاق از زندگیشون راضی بودن
_اره شاهزاده خانم صاحب یه دختر و یه پسر شد
بعد مدت ها عاشق همسرش شد
+پس ژنرال اون چی
_میدونی اونم تصمیم گرفت عاشقانه با همسرش زندگی کنه
+استاد ببخشید انقدر سوال میپرسم ولی اسم ژنرال جئون چی بود
_ژنرال جئون جونگ کوک
صدای یکی دیگه از شاگردا بلند شد که روبه دانش اموزی که بحس رو باز کرده بود گفت
: جئون جونگ کوک فکر کنم ژنرال یکی از اجدادت باشه
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
#one_shot
+استاد
با صدای یکی از دانش اموز ها برگه های امتحان
رو روی میز گذاشت و سرش رو بلند کرد
و به دانش اموزها خیره شد
_کسی منو صدا کرد
با حرف زدن یکی از شاگرد ها به سمت او برگشت
+استاد من بودم
_بله سوالی داری
+استاد این روزا داخل اینترنت راجب یکی
از فرمانده ها خیلی صحبت میکنن
_ژنرال در اصل ژنرال بود
+استاد شما داستان زندگیش رو میدونید
_بله میدونم
+میشه داستان زندگیش رو برامون تعریف کنید
با لبخند روبه دانش اموزش
که خیلی کنجکاو بود گفت
_دقیقا راجب کجاش میخوای بدونی
دانش اموز با شیطنت گفت
+خب وقتی عاشق شاهزاده خانم بود چطوره
با این حرف شاگرد شیطونش بقیه شاگردا به نشانه تایید همهمه ای توی کلاس ایجاد کردن
که استاد ناچار روبه شاگرد هاش گفت
_مثل اینکه عاشق داستان های عاشقانه هستید
یه نفس عمیق کشید و شروع کرد به تعریف برای شاگرداش از ژنرالی که به تازگی محبوبیت بسیار زیادی در کره داشت
ژنرال جئون طی برگشت از یکی از جنگ ها که موفقیت زیادی کسب کرده بود
امپراطور تصمیم، بر قدردانی از ژنرال جشن و پایکوبی در قصر و شهر درست کرد
تمام خاندان سلطنتی هنگام برگشت ژنرال جئون
به استقبالش رفتن ژنرال با دیدن کوچک ترین دختر امپراطور یک دل نه صد دل عاشقش میشه
بعد از جشن ژنرال به شاهزاده خانم اعتراف میکنه
از اونجایی که این حس دوطرفه بود شاهزاده خانم با اشتیاق درخواست ژنرال رو قبول کرد
شروع کردن به گذاشتن قرار های مخفیانه طی اتفاقاتی امپراطور از موضوع با خبر میشه
و از این موضوع ناراضی
تصمیم میگیره ژنرال رو به یک معموریت طولانی بفرسته شاهزاده خانم عاشق هیشه در انتضار عشقش بود که از یکی از در های قصر وارد بشه
ولی خبری نبود هیچکس خبری از ژنرال نداشت
جز امپراطور بعد از چند ماه بیخبری خبر مرگ ژنرال
داخل قصر قصر پیچید شاهزاده خانم افسردگی گرفت ولی به اجبار پدرش مجبور به ازدواج ناخواسته شد بعد از گذشت یک سال ژنرال برگشت
با اشتیاق به، سمت اقامت گاه شاهزاده خانم رفت
ولی دیگه کار از کارگذشته بود شاهزاده خانم ازدواج کرده بود ژنرال جئون عشق رو در قلبش دفن کرد
و بعد از مدت چند سال ژنرال با یه دختر اشنا شد که تصمیم گرفت با اون دختر ازدواج کنه
تمام کلاس با حالتیگرفته به حرف های استاد گوش میکردن داستان عشقی که شنیده بودن درد داشت
عشقی که پایانش چیزی که باید نشده بود
+استاد
_بله
+چرا امپراطور خبر مرگ ژنرال جئون رو پخش کرد
_میدونید بعضی وقت ها بعضی عشق ها اشتباه هستن
+یعنی بعد از اون اتفاق از زندگیشون راضی بودن
_اره شاهزاده خانم صاحب یه دختر و یه پسر شد
بعد مدت ها عاشق همسرش شد
+پس ژنرال اون چی
_میدونی اونم تصمیم گرفت عاشقانه با همسرش زندگی کنه
+استاد ببخشید انقدر سوال میپرسم ولی اسم ژنرال جئون چی بود
_ژنرال جئون جونگ کوک
صدای یکی دیگه از شاگردا بلند شد که روبه دانش اموزی که بحس رو باز کرده بود گفت
: جئون جونگ کوک فکر کنم ژنرال یکی از اجدادت باشه
#bts #fick #kpop #idol
#بنگتن #شوگا #یونگی #اگوست_دی
#کره #بی_تی_اس #ارمی #بی_تی_اس #بی_تی_اس_و_ارمی_برای_همیشه_با_همن #کره_جنوبی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک
۱۳.۵k
۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.