تنفرتاعشق

#تنفر_تا_عشق
#اد_جئون
#پارت_81


وارد طبقه سوم ک میشن ات میگه..


ات:حالا نوبت منه اذیتت کنم جئون

ات بدون اینکه ب جونگ کوک اهمیت بده میره سمت لباسا و اونایی ک خشش میاد رو برمیداره
بعد برمیگرده سمت جونگ کوک و میگه

ات:بیا اینا قشنگ ترینشون بود بپوششون

کوک باشع ای میگه و میره ک پرو کنه لباس هارو
ات مثل کوک رو صندلی میشینه
کوک وقتی لباس رو میپوشه میگه
کوک:چطوره؟
ات:نچ خوب نیس
کوک باشه ای میگه و میره لباس بعدی رو بپوشه

کوک:این چی؟
ات:اصلاا

کوک کلافه لباس بعدی رو میپوشه
کوک:اینو بگو ن تا همینجا خفت کنماا
ات:اصلاااااا

خلاصه که همینطوری ات کوک رو مجبور میکنه 2 و 3 تا لباس دیگه بپوشه و اخریش
بنظرش خشگل میاد و قبول میکنه

بعد باهم ب سمت پایین میرن لباسارو حساب میکنن و سوار ماشین میشن و حرکت میکنن

قرار شد برن مکانی ک توش عروسی رو برقرار میکنن رو انتخاب کنن

اولین جا ک میرن
هیچکدومشون خششون نمیاد چون با سلیقشون جور در نمیومد

خلاصه که چند جا میرن و و بلاخره ی جای بزرگ و خیلی قشنگ رو انتخاب میکنن

باهم ب سمت ماشین میرنو حرکت میکنن
تو ماشین حرفی نمیزنن
و وقتی میرسن هردوتاشون ب سمت اتاق مشترکشون میرن
و بعد عوض کردن لباس رو تخت ولو میشن

کوک ات رو از پشت بغل میکنه و میگه

کوک:امشب خیلی خستم کردی فندوق نظرت چیه خستگیمو برطرف کنی؟

ات:نظرم منفیه (خابالو

کوک:چرا؟

ات:چون خستم(خابالووو

کوک:ولی من ی چیز کوجیک ازت خاستمم

ات برمیگرده سمت کوک و ی بوس سطحی رو لپش میزاره

ات:الان بخابیم .فردا حرف میزنیم هوم؟

کوک:اوک

و این دو ذوج همدیگه رو بغل میکنن و ب ی خاب عمیققققق فرو میروندد😂



نظراتتون👼🏻👀
دیدگاه ها (۰)

#تنفر_تا_عشق#اد_جئون#پارت_82(*دو روز بعد)ویو ات امروز کله سح...

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_83کوک:خب تو هم میگی قرار نیست ات...

نمیدونم دعا کردین یا ن ولی

#تنفر_تا_عشق #اد_جئون #پارت_79کوک:اره ، بهترین مغازه اینجا ر...

دوست پسر دمدمی مزاج

هنرمند کوچولوی من

سناریو:وقتی که همشون عاشق یک دخت میشنات یک دختر 18ساله است ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط