پل p9

یونگی حتی از یه معشوقه ی بیست ساله هم کارشو بهتر بلد بود
هه چول زنش رو خیلی دوست داشت اما با این وجود کارای یونگی از اون جنتلمنانه تر بود ( درست نوشتم؟)
و این حرصش میداد اون بخاطر تأثیرات قرص هاي روان گردان و مواد مخدر کار هاش دست خودش نبود و نمیتونست خودش رو کنترل کنه، انتظاری هم نمیرفت که با این وضعیت روحی رابطه ی خوبی با خانواده اش داشته باشه
هه چول تو دفترش نشسته بود و جام شرابی رو سر می‌کشید که خبر ها توجهش رو جلب کرد
((دختر بچه ی کانگ هه چول آرزوی ازدواج با پسر رئیس جمهور را دارد آیا دروغ است یا واقعیت ))
اکثر مردم بین راست و دروغ موضوع مونده بودن ولی هه چول بود که خوب میدونست دخترش عاشق یونگیه و یونگی هم همين حس رو به ا.ت داره
با حرص جام رو سمت دیوار پرت کرد
تابلو ها افتاد و شکست و با دستش میز رو بهم ریخت
دادی از سر خشم کشید و به سمت خونه حرکت کرد
میدونست که ا.ت قطعا خونه اس
به خونه که رسید درو محکم کوبید در که باز شد خدمتکار ها رو پس زد و به سمت اتاق ا.ت رفت
در رو با شتاب باز کرد و ا.ت ای که داشت مشق می نوشت از ترس پرید
ا.ت : آ..آ..آپا چرا عصبانی ایی
هه چول به سمت ا.ت رفت و سیلی بهش زد
ا.ت باورش نمیشد تاحالا پدرش از گل نازک تر بهش نگفته بود اگر کسی دست به ا.ت میزد دست هاش رو میشکوند
ا.ت چشماش اشکی شد و اشکاش مثل تیله سر میخوردن رو گونش
ا.ت : آپاا چ..چرا منو زدی
هه چول : که بفهمی عاشقی تو سن و سال تو نیست
تو هنوز فرق دست چپ و راستت رو نمیدونی اون وقت به همه گفتی میخوای با یونگی ازدواج کنی غلط کردی فکر کردی من میزارم دیگه اون پسره ی حروم زاده رو ببینی ( بچه ها بهتون بر نخوره فیکه دیگه ولی یونگی فرشته ی تو‌ اسمونه )
ا.ت : آپا خب شما هم زن داری من اونو دوست دارم
هه چول : تو غلط کردی یکبار دیگه دور و بر اون پسر بپلکی از خونه بیرونت میکنم‌
از اتاق ا.ت خارج شد و ا.ت نشست کف زمین و گریه کرد تا اونجایی که بیهوش شد

اینم برای توت فرنگیای منتظرم 😂❤️‍🩹
خدایی 70 تا داریم میشیم
20 like ❤️‍🩹
20 comment🪧
حقم نیست؟
دیدگاه ها (۷)

پل p10

پل p11

پل p۸

پل p7

فیک مافیای سیاه من part 3

چند پارتی نامجوندرخواستیپارت ۲ببخشید به خاطر چند روز تاخیر🫶ا...

شوهر دو روزه. پارت۸0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط