خب این فیک رو با همکاری httpswisgooncomhsi این بزر
خب این فیک رو با همکاری https://wisgoon.com/h.s.i این بزرگوار نوشتم ...البته بیشتر زحماتش رو اون کشیده ...امیدوارم که خوشتون بیاد♡
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
Part:...پایانی
ات: خب ...دلمه هات رو خورد کردی؟
کوک: بله عشقم!
ات: کو ببینم !!
کوک : بفرمایید مادمازل.. تو چیکار کردی ؟!
ات: من تموم کار هاش رو انجام دادم ...
کوک: همه چی آمادس؟؟
ات: اره !
کوک: من گشنمه... ( کیوت )
ات: ولی هنوز که هیچی نکردیم(خنده)
کوک: چی ؟؟ خب مثلا میخوای ببوسمت موهاتو نوازش کنم بغلت کنم .... تو لب تر کن پرنسس!
ات: ها ...نه جونکوک منظورم اون نبود!
کوک : هوم ! پس چی بود؟!
ات: منظورم پیتزا بود !
کوک: خب من زیاد تو درست کردن پیتزا خوب نیستم ...پس ....
یهو اومد سمتت و دستشو گذاشت دور کمرت! ... تو رفتی سراغ بقیه کار ها ... هر حرکتی که میزدی جونگ کوک گردنتو میبوسید و کلی قربون صدقت میرفت... تا اینکه بلخره زمان اون رسید که پیتزا ها رو گذاشتید داخل فر... دوتایی منتظر بودید تا حاضر بشه ... جونکوک سرشو رو شونت گذاشته بود و بغلت کرده بود ....
ات: کی حاظر میشه کوکی؟!
کوک: الآن آماده میشه شیطون ...
بعد یه عالمه صبر بلخره پیتزا حاضر شد ....تو و کوک پیتزا رو از تو فر در آوردید و نشستید به خوردن ...
کوک: هوم پرنسس عاشقش شدم مثل خودت خوشمزس ممنونم... ( با دهن پر)
ات: ها؟! ...جونکوک بزار دو لقمه از گلوم بره پایین...
کوک: باشه باشه (خنده)
پایان♡
این فیک خیلی کم بود ولی امیدوارم که خوشتون اومده باشه و دوسش داشته باشین💖
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
Part:...پایانی
ات: خب ...دلمه هات رو خورد کردی؟
کوک: بله عشقم!
ات: کو ببینم !!
کوک : بفرمایید مادمازل.. تو چیکار کردی ؟!
ات: من تموم کار هاش رو انجام دادم ...
کوک: همه چی آمادس؟؟
ات: اره !
کوک: من گشنمه... ( کیوت )
ات: ولی هنوز که هیچی نکردیم(خنده)
کوک: چی ؟؟ خب مثلا میخوای ببوسمت موهاتو نوازش کنم بغلت کنم .... تو لب تر کن پرنسس!
ات: ها ...نه جونکوک منظورم اون نبود!
کوک : هوم ! پس چی بود؟!
ات: منظورم پیتزا بود !
کوک: خب من زیاد تو درست کردن پیتزا خوب نیستم ...پس ....
یهو اومد سمتت و دستشو گذاشت دور کمرت! ... تو رفتی سراغ بقیه کار ها ... هر حرکتی که میزدی جونگ کوک گردنتو میبوسید و کلی قربون صدقت میرفت... تا اینکه بلخره زمان اون رسید که پیتزا ها رو گذاشتید داخل فر... دوتایی منتظر بودید تا حاضر بشه ... جونکوک سرشو رو شونت گذاشته بود و بغلت کرده بود ....
ات: کی حاظر میشه کوکی؟!
کوک: الآن آماده میشه شیطون ...
بعد یه عالمه صبر بلخره پیتزا حاضر شد ....تو و کوک پیتزا رو از تو فر در آوردید و نشستید به خوردن ...
کوک: هوم پرنسس عاشقش شدم مثل خودت خوشمزس ممنونم... ( با دهن پر)
ات: ها؟! ...جونکوک بزار دو لقمه از گلوم بره پایین...
کوک: باشه باشه (خنده)
پایان♡
این فیک خیلی کم بود ولی امیدوارم که خوشتون اومده باشه و دوسش داشته باشین💖
- ۲۶.۵k
- ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط