فیک سالگرد ازدواجمون

pãrt : 15
هان هم کنار ا.ت دراز میکشه بعد چند دقیقه منشی بهش زنگ میزنه
هان : بله؟
منشی : سلام آقای جیسونگ آقای . . . . اومدن ( دیگه نمیونم هر چی میخواید بزارید)
هان : آها باشه الان خودمو می‌رسونم و قطع میکنه
از جاش بلند میشه آماده میشه و ا.ت رو از خواب بیدار میکنه
هان : بیبی من برام کار پیش اومده باید برم حواست به خودت و بچه باشه
ا.ت : باش خدافظ
و هان می‌ره
( فلش بک پیش منشی )
منشی : الو خانم من هان رو کشیدم اینجا میتونید کارتون رو عملی کنید
میسو : آفرین کارتو درست انجام دادی حالا همونجا نگهش دار تا من کارمو انجام بدم
ذهن میسو : حالا ببینم بدون بچت هم ا.ت رو دوس داری آقای هان
(فلش بک پیش ا.ت)
وقتی هان رفت یکم استراحت کردم تا اینکه صدای در اومد با بدبختی رفتم درو باز کردم دیدم یه دختره با یه جعبه تو دستش جلوم وایساده جعبه رو داد به من و گفت از طرف همسرتون آقای هان جیسونگ هست در رو بستم و جعبه رو باز کردم عررررررررررر خوراکی مورد علاقم توش بود شیرکاکائو

ادامه دارد . . .
دیگه بعدی آخریشه پس براتون شرط نمیزارم
دیدگاه ها (۰)

فیک سالگرد ازدواجمون

سناریو استری کیدز *درخواستی*

فیک سالگرد ازدواجمون

وقتی تو بار با یه پسره گرم میگیری "فقط در حد صحبت کردن"چان :...

فیک مافیای سیاه من part 3

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط