رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:30
*ویو سارا*
جونگکوک:به من که عالی میگذره،همیشه دوست داشتم اینکار رو بکنم
تهیونگ:اوهوم منم خیلی خوبه،اصلا احساس خاصی داره
جی هوپ:عالیه حالا که غذا خوردن من برم براشون ی اجرا داشته باشم
همه:اره برو عالی میشه
سارا:ماسک یادت نره
هوپی:اوکی
نامجون:واقعا خیلی خوبه میشه خیلی چیزا یاد گرفت و نتیجه گیری کرد
جیمین:حالا که داره بهمون اینقدر خوش میگذره بیاید ی روز هم موچی درست کنیم بفروشیم
سارا:برا اونم برنامه دارم،من برنامه هامو هنوز بهتون نگفتم
همه:اوووووو
بعدش جی هوپ رفت و با گذاشتن اهنگ شروع به اجرا کرد،همشون دست میزدن و جیغ و هورا به پا میکردن،ما از قبل بهشون اجازه ی فیلمبرداری رو نداده بودیم چون ممکنه تو فضا مجازی پخش کنن و ممکنه برا اعضا بد بشه
خلاصه ساعت ۸ شد و بهشون گفتم دیگه باید جمع کنیم
جونگکوک:یااااا چرا خو؟
تهیونگ:خوش میگذشت میموندیم باز هم
جین:اره خیلی خوبه مردم از دست بهترین آشپز و زیباترین فرد دنیا دارن غذا میخورن براشون افتخاره بزار باز هم افتخار کنن
نامجون:تو هم که در هر شرایط خودتو تحسین میکنی
جین:بله چون من عالیم
هممون زدیم زیر خنده
سارا:خب بچه ها شما خیلی کار کردید و کارتون عالی بود مرسی از همتون حالا نوبت شماست که استراحت کنید،میریم شام میخوریم بعد میریم مرکز خرید
همه:اوکی
همه جا رو تمیز کردیم و بعد از بستن سوار ون شدیم و به سمت یک رستوران رفتیم شام خوردیم بعد رفتیم مرکز خرید
هرکدوممون چندتا وسیله خرید کردیم و برگشتیم خونه
جین:کوک میدونستی همیشه بچه میمونی؟
کوک:هیونگ من ۲۲ سالمه،دیگه بچه نیستم
جین:پس چرا عروسک خریدی؟
کوک:خب حتی بزرگا هم عروسک میخرن،به خودت بگو چرا میکروفون صورتی بچگونه خریدی!؟
جین:یااا ربطی نداره میکروفن میکروفنه
سارا:اوکی بچه ها ما اگه بخوایم ببینیم همتون هنوز بچه اید جز من،همتون کوچیکید و بزرگ نشدید فقط منم که بزرگ شدم
همه با صدای معترض:نه بابا
تهیونگ:منکه بالغم
سارا:بله بله خیلیم معلومه
شوگا:من از همتون با عقل ترم مگه نه نامجون هیونگ؟
نامجون:بله من و شوگا از همتون با عقل تریم!
سارا:اگه ویدئوهایی که دارم رو نشونتون بدم اونوقت میتونید حرف بزنید!؟
نامجون و شوگا:نشون بده
جیمین:من ۲۴ سالمه ولی فک کنم نباید چیزی بگم هان؟
هممون:نه اصلا تو یکی حرف نزن،بچه جون
چندتا ویدیوی سم از همشون نشونشون دادم دیگه چیزی نگفتن
جونگکوک:عجب
تهیونگ:اینا کین؟من اینا رو نمیشناسم؟این مو فر فریه کیه؟(خودش)
سارا:تهیونگ باور کن خودتی،حالا هم دیگه بسه خندیدیم خوش گذروندیم و خرید کردیم،حالا وقت خوابه،نظرت چیه شوگا؟
شوگا:دقیقا منطقی ترین حرفی که شنیدم همین بود
هممون خندیدیم و رفتیم تو اتاقامون،ساعت ۱۰ شب بود برای زنگ زدن به مامانم و ستی دیر بود پس زنگ نزدم و گرفتم خوابیدم...
...
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:30
*ویو سارا*
جونگکوک:به من که عالی میگذره،همیشه دوست داشتم اینکار رو بکنم
تهیونگ:اوهوم منم خیلی خوبه،اصلا احساس خاصی داره
جی هوپ:عالیه حالا که غذا خوردن من برم براشون ی اجرا داشته باشم
همه:اره برو عالی میشه
سارا:ماسک یادت نره
هوپی:اوکی
نامجون:واقعا خیلی خوبه میشه خیلی چیزا یاد گرفت و نتیجه گیری کرد
جیمین:حالا که داره بهمون اینقدر خوش میگذره بیاید ی روز هم موچی درست کنیم بفروشیم
سارا:برا اونم برنامه دارم،من برنامه هامو هنوز بهتون نگفتم
همه:اوووووو
بعدش جی هوپ رفت و با گذاشتن اهنگ شروع به اجرا کرد،همشون دست میزدن و جیغ و هورا به پا میکردن،ما از قبل بهشون اجازه ی فیلمبرداری رو نداده بودیم چون ممکنه تو فضا مجازی پخش کنن و ممکنه برا اعضا بد بشه
خلاصه ساعت ۸ شد و بهشون گفتم دیگه باید جمع کنیم
جونگکوک:یااااا چرا خو؟
تهیونگ:خوش میگذشت میموندیم باز هم
جین:اره خیلی خوبه مردم از دست بهترین آشپز و زیباترین فرد دنیا دارن غذا میخورن براشون افتخاره بزار باز هم افتخار کنن
نامجون:تو هم که در هر شرایط خودتو تحسین میکنی
جین:بله چون من عالیم
هممون زدیم زیر خنده
سارا:خب بچه ها شما خیلی کار کردید و کارتون عالی بود مرسی از همتون حالا نوبت شماست که استراحت کنید،میریم شام میخوریم بعد میریم مرکز خرید
همه:اوکی
همه جا رو تمیز کردیم و بعد از بستن سوار ون شدیم و به سمت یک رستوران رفتیم شام خوردیم بعد رفتیم مرکز خرید
هرکدوممون چندتا وسیله خرید کردیم و برگشتیم خونه
جین:کوک میدونستی همیشه بچه میمونی؟
کوک:هیونگ من ۲۲ سالمه،دیگه بچه نیستم
جین:پس چرا عروسک خریدی؟
کوک:خب حتی بزرگا هم عروسک میخرن،به خودت بگو چرا میکروفون صورتی بچگونه خریدی!؟
جین:یااا ربطی نداره میکروفن میکروفنه
سارا:اوکی بچه ها ما اگه بخوایم ببینیم همتون هنوز بچه اید جز من،همتون کوچیکید و بزرگ نشدید فقط منم که بزرگ شدم
همه با صدای معترض:نه بابا
تهیونگ:منکه بالغم
سارا:بله بله خیلیم معلومه
شوگا:من از همتون با عقل ترم مگه نه نامجون هیونگ؟
نامجون:بله من و شوگا از همتون با عقل تریم!
سارا:اگه ویدئوهایی که دارم رو نشونتون بدم اونوقت میتونید حرف بزنید!؟
نامجون و شوگا:نشون بده
جیمین:من ۲۴ سالمه ولی فک کنم نباید چیزی بگم هان؟
هممون:نه اصلا تو یکی حرف نزن،بچه جون
چندتا ویدیوی سم از همشون نشونشون دادم دیگه چیزی نگفتن
جونگکوک:عجب
تهیونگ:اینا کین؟من اینا رو نمیشناسم؟این مو فر فریه کیه؟(خودش)
سارا:تهیونگ باور کن خودتی،حالا هم دیگه بسه خندیدیم خوش گذروندیم و خرید کردیم،حالا وقت خوابه،نظرت چیه شوگا؟
شوگا:دقیقا منطقی ترین حرفی که شنیدم همین بود
هممون خندیدیم و رفتیم تو اتاقامون،ساعت ۱۰ شب بود برای زنگ زدن به مامانم و ستی دیر بود پس زنگ نزدم و گرفتم خوابیدم...
...
۳.۷k
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.