رمان
#رمان
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:31
*ویو سارا*
رفتم بیرون از اتاقم تا ببینم چخبره و چرا اینقدر سر و صدا میکنن
جونگکوک:هیونگ اذیتم نکن اخه مگه من پیشتم
تهیونگ و جین:نمیشه
کوک:تهیونگ تو کار نداشته باش
تهیونگ:وقتی میگم نمیشه یعنی نمیشه
جین:دقیقا
سارا:من فقط دو دقیقه ولتون کردم نامجون واقعا برام سواله چطور این همه سال اینا رو کنترل کردی اصلا چطور تحملشون کردی؟
نامجون:خودت میبینی دیگه چقدر بدبختی میکشم ازشون
جین و جونگکوک و تهیونگ:مگه ما چیکار کردیم
سارا:هرساعت دعوا میکنید چتونه خوووو؟
کوک:جین و ته نمیزارن لایو بزارم
سارا:چرا نمیزارید؟
جین:وقتی لایو میزاره حداقل باید یک ساعت باشه و خونه رو روسرش میزاره
تهیونگ:سر ما رو هم میخوره و اول صبحی همه ارمیا خوابن و فقط بخاطر جناب کوک باید بیدار شن چون پیام لایو براشون میره
سارا:خب جونگکوک بزار یکم دیگه لایو بزار
کوک:نمیخوام،من الان میخوام
سارا:قول بده سروصدا نکنی
کوک:اممممممم،قول
سارا:برو تو اتاقت لایو بزار
جین و تهیونگ:یااااااااا،بابا اینو ندیدی تو ...
سارا:ولش کنید بزار لایو بزاره
سر کوچیکترین چیز سر و صدا راه میندازن نمیتونن دقیقه ساکت بشینن،کوک رفت داخل اتاقش که لایو بزاره منم رفتم اتاقم شماره دکتر رو گرفتم و بهش زنگ زدم،بعد چند بوق جوابمو داد
سارا:سلام اقای دکتر،من همراه خانم ستی هستم
دکتر:سلام،اهه بله بفرمایید
سارا:همونطور که میدونید ستی تازه از کما بیدار شده و من خارج کشورم و تصمیم دارم اونو پیش خودم بیارم،بخاطر وضعیتی که الان داره نمیتونم سر خودی عمل کنم،لطفا بهم بگید کی و چطور و با چه شرایطی میتونه سفر چندین ساعته داشته باشه؟
دکتر:خب خودتون هم میدونید چون تازه بیدار شده و هنوز درست هوشیاریشو نداره باید ی مدت بگذره چون ممکنه حالش بد بشه،باید یک ماه حداقل استراحت کنه بعد میتونه سفر خارجه داشته باشه و چندتا قرص بهتون میگم اونا رو برای یک ماه استفاده کنه تا کامل خوب بشه
سارا:از لحاظ تغذیه مشکلی نیست نه؟
دکتر:از اون لحاظ نه مشکلی نیست هرچی میخواد میتونه بخوره و بنوشه فقط از چیز های تند و گاز دار کمی خود داری کنه میتونه مصرف کنه ولی کم که بهش آسیب نرسه
سار:خیلی ممنون،خدانگهدار
دکتر:خواهش میکنم،خدانگهدار
قطع کردم،یک ماه من این همه صبر کردم پس یک ماه هم چیزی نیست اونم صبر میکنم اشکال نداره اونوقت دیگه دیگه لازم نیست صبر کنم
ی ویدیو کال با ستی گرفتم و منتظر موندم تا جواب بده،بعد چند بوق جواب داد
سارا:های ستی
ستی:های سارا
سارا:خوبی چخبر چیکار میکنی؟
ستی:خوبم ممنون تو خوبی؟
سارا:عالیم و قراره عالی تر بشم
ستی:اوووو مگه چیشده؟
سارا:خیلی ولی فعلا بهت نمیگم بعدا میگم
ستی:یااااااا بگو دیگه
سارا:....
#دختر_خوش_شانس
#BTS
#part:31
*ویو سارا*
رفتم بیرون از اتاقم تا ببینم چخبره و چرا اینقدر سر و صدا میکنن
جونگکوک:هیونگ اذیتم نکن اخه مگه من پیشتم
تهیونگ و جین:نمیشه
کوک:تهیونگ تو کار نداشته باش
تهیونگ:وقتی میگم نمیشه یعنی نمیشه
جین:دقیقا
سارا:من فقط دو دقیقه ولتون کردم نامجون واقعا برام سواله چطور این همه سال اینا رو کنترل کردی اصلا چطور تحملشون کردی؟
نامجون:خودت میبینی دیگه چقدر بدبختی میکشم ازشون
جین و جونگکوک و تهیونگ:مگه ما چیکار کردیم
سارا:هرساعت دعوا میکنید چتونه خوووو؟
کوک:جین و ته نمیزارن لایو بزارم
سارا:چرا نمیزارید؟
جین:وقتی لایو میزاره حداقل باید یک ساعت باشه و خونه رو روسرش میزاره
تهیونگ:سر ما رو هم میخوره و اول صبحی همه ارمیا خوابن و فقط بخاطر جناب کوک باید بیدار شن چون پیام لایو براشون میره
سارا:خب جونگکوک بزار یکم دیگه لایو بزار
کوک:نمیخوام،من الان میخوام
سارا:قول بده سروصدا نکنی
کوک:اممممممم،قول
سارا:برو تو اتاقت لایو بزار
جین و تهیونگ:یااااااااا،بابا اینو ندیدی تو ...
سارا:ولش کنید بزار لایو بزاره
سر کوچیکترین چیز سر و صدا راه میندازن نمیتونن دقیقه ساکت بشینن،کوک رفت داخل اتاقش که لایو بزاره منم رفتم اتاقم شماره دکتر رو گرفتم و بهش زنگ زدم،بعد چند بوق جوابمو داد
سارا:سلام اقای دکتر،من همراه خانم ستی هستم
دکتر:سلام،اهه بله بفرمایید
سارا:همونطور که میدونید ستی تازه از کما بیدار شده و من خارج کشورم و تصمیم دارم اونو پیش خودم بیارم،بخاطر وضعیتی که الان داره نمیتونم سر خودی عمل کنم،لطفا بهم بگید کی و چطور و با چه شرایطی میتونه سفر چندین ساعته داشته باشه؟
دکتر:خب خودتون هم میدونید چون تازه بیدار شده و هنوز درست هوشیاریشو نداره باید ی مدت بگذره چون ممکنه حالش بد بشه،باید یک ماه حداقل استراحت کنه بعد میتونه سفر خارجه داشته باشه و چندتا قرص بهتون میگم اونا رو برای یک ماه استفاده کنه تا کامل خوب بشه
سارا:از لحاظ تغذیه مشکلی نیست نه؟
دکتر:از اون لحاظ نه مشکلی نیست هرچی میخواد میتونه بخوره و بنوشه فقط از چیز های تند و گاز دار کمی خود داری کنه میتونه مصرف کنه ولی کم که بهش آسیب نرسه
سار:خیلی ممنون،خدانگهدار
دکتر:خواهش میکنم،خدانگهدار
قطع کردم،یک ماه من این همه صبر کردم پس یک ماه هم چیزی نیست اونم صبر میکنم اشکال نداره اونوقت دیگه دیگه لازم نیست صبر کنم
ی ویدیو کال با ستی گرفتم و منتظر موندم تا جواب بده،بعد چند بوق جواب داد
سارا:های ستی
ستی:های سارا
سارا:خوبی چخبر چیکار میکنی؟
ستی:خوبم ممنون تو خوبی؟
سارا:عالیم و قراره عالی تر بشم
ستی:اوووو مگه چیشده؟
سارا:خیلی ولی فعلا بهت نمیگم بعدا میگم
ستی:یااااااا بگو دیگه
سارا:....
۴.۱k
۰۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.